چکیده:
فرهنگ سازمانی جرمزا به عنوان مفهومی جدید در قلمروی مطالعات جرمشناسی تجربی ریشه در مطالعات رفتار سازمانی دارد. این اصطلاح ناظر بر شکلی از فرهنگ سازمانی است که در آن ارتکاب جرم به مثابه یک امر بهنجار تجویز میشود. به عبارت بهتر، علت ارتکاب جرم، در برخی شرکتها و حوزههای صنعتی، وجود فرهنگ جرم است که منجر به تأیید هنجاری رفتارهای غیرقانونی و ساختار تشویقی جهت انجام این رفتارها میشود. شرکتها با ارائه اصول راهنمای هنجاری، اجازه ارتکاب رفتارهای غیرقانونی و غیراخلاقی را تحت شرایط مشخص به کنشگران خود میدهند و مشوقها و ضمانتاجراهایی را جهت انجام یا سرپیچی از این هنجارها درنظر میگیرند. لذا، فرهنگ جرم یک حقیقت سازمانی و اجتماعی است که در بطن ارزشهای اخلاقی موجود در سازمان که خود نشأتگرفته از پیشفرضهای بنیادی است، تعریف میشود. این پژوهش درصدد است تا با استفاده از مدل فرهنگ سازمانی شاین که خود متشکل از سه لایه سازهها، ارزشها و پیشفرضهای بنیادی است، فرهنگ سازمانی جرمزا را بررسی کند. یافتههای این مطالعه نشان میدهد که تصویرسازی سازمانی و تحریف واقعیت در بخشهای رؤیتپذیر سازمان از جمله دلایلی است که موجب ناکارآمد شدن لایه سازهها در تحلیل فرهنگ سازمانی جرمزا میشود. با وجود این، ارزشها و پیشفرضهای بنیادی موجود در یک سازمان به مثابه بخشهای رؤیتناپذیر فرهنگ سازمانی شاین، به خوبی میتواند فرهنگ سازمانی جرمزا را تحلیل کند. بر این اساس، در سازمانهای دارای فرهنگ جرمزا، رفتار مورد انتظار از کارگران، ارتکاب جرم خواهد بود؛ زیرا، در بطن فرهنگ سازمانی، ارتکاب جرم به مثابه یک ارزش قلمداد شده است. با وجود این، پیشفرضهای بنیادی به مثابه سامانههای ارزشی نانوشته موجود در یک سازمان که پارادایمهای شرکتی را مشخص میکنند، ارزشهای موجود در یک سازمان را به وجود میآورند.
خلاصه ماشینی:
لذا، فرهنگ جرم یک حقیقت سازمانی و اجتماعی است که در بطن ارزشهای اخلاقی موجود در سازمان که خود نشأتگرفته از پیشفرضهای بنیادی است، تعریف میشود.
به عبارت بهتر، با توجه به آنکه در جرایم شرکتهای تجاری این سازمان است که مرتکب جرم و از آن منتفع میشود، به نظر میرسد که برای علتشناسی دقیق جرایم شرکتها باید نظریههای سازمانی را مورد توجه قرار داد.
با توجه به مسائل مطرحشده در دو قسمت قبل باید گفت که در صورت شکلگیری فرهنگ سازمانی جرمزا، ارزش موجود در لایه دوم، ارتکاب جرم خواهد بود و از این رو، انتظار آن است که کارگران مرتکب رفتارهای مجرمانه شوند.
لذا، میتوان گفت که پیشفرضهای بنیادی از طریق ارزشگذاری برای ارتکاب جرم جهت دستیابی به سود، فرهنگ سازمانی جرمزا را شکل میدهند.
به عبارت بهتر، زمانی که فرهنگ سازمانی جرمزا در لایه پیشفرضهای بنیادی حاکم باشد، یک الگوی اخلاقی و هنجاری در سازمان شکل میگیرد که بر اساس آن، ارتکاب جرم بهعنوان یک ارزش و امر بهنجار تلقی میشود.
لذا، میتوان گفت که مقرره موجود در ماده 22 قانون مجازات اسلامی، بدون شک محل اجرای ضمانتاجرای کیفری برای شرکتهایی است که دارای فرهنگ سازمانی جرمزا باشند و در آنها ارتکاب جرم به مثابه یک امر بهنجار پذیرفته شده باشد؛ زیرا مقید کردن مجازاتهای شدید انحلال و مصادره کل اموال به عنوان مجازاتهای تعزیری درجه 1 به متغیرهایی چون تأسیس شدن با هدف کسب سود و غرق شدن در زندگی مجرمانه به خوبی نشان دهنده فرهنگ سازمانیای است که در آن ارتکاب جرم بهنجار باشد.