چکیده:
مقوله انسجام، یکی از مباحث موردتوجه زبانشناسان، ازجمله زبانشناسان نقشگرا در تحلیل متن است. از نظر آنان، تحلیل متن عبارت است از مطالعه و بررسی ارتباط، همبستگی و پیوندهای موجود میان جملهها در متون نوشتاری وکلامی. بهعبارتدیگر، نکته مهم در چنین تحلیلی، مفهوم انسجام و چگونگی پیوند معانی جملهها یا گزارهها در یک متن است. در مقاله حاضر، با استفاده از نظریه تکاملیافته انسجام هلیدی و حسن (1985) در زبانشناسی نقشگرا، به تحلیل انسجام در داستان کوتاه عدل، برگرفته از کتاب داستانهای کوتاه اثر صادق چوبک پرداخته میشود و نحوه کاربرد عناصر انسجامی در متن، موردبررسی قرارگرفته و میزان کاربرد هریک از عناصر انسجام نیز مقایسه شده است. پس از تحلیل و بررسی دادهها، این نتیجه حاصل شد که در داستان کوتاه عدل، انسجام دستوری بهمراتب بیش از انسجام واژگانی به کار رفته و غالب نمونههای انسجام دستوری، مربوط به ارجاع شخصی است. این نتیجهگیری با ویژگیهای سبکی چوبک کاملا منطبق است. شخصیتپردازی، عامیانهنویسی، شتابندگی و توصیف سوژه داستانی، از ویژگیهای برجسته سبک چوبک است. نتایج این پژوهش، بسامد بالای عناصر انسجامی دستوری را نسبت به عناصر انسجامی واژگانی در متون ادبی داستانی تایید میکند. کاربرد واو عطف بین دو بند که در الگوی هلیدی، ادات ربط افزایشی نامیده میشود، در نثر چوبک از بسامد بالایی برخوردار است. تاثیر واو عطف و استفاده از جملات کوتاه در سرعتبخشیدن به نثر که یکی از ویژگیهای سبکی چوبک بوده، کاملا مشهود است.
خلاصه ماشینی:
در مقالۀ حاضر، با استفاده از نظريۀ تکامل يافتۀ انسجام هليدي و حسن (١٩٨٥) در زبان شناسي نقش گرا، به تحليل انسجام در داستان کوتاه عدل ، برگرفته از کتاب داستان هاي کوتاه اثر صادق چوبک پرداخته ميشود و نحوة کاربرد عناصر انسجامي در متن ، موردبررسي قرارگرفته و ميزان کاربرد هريک از عناصر انسجام نيز مقايسه شده است .
پس از تحليل و بررسي داده ها، اين نتيجه حاصل شد که در داستان کوتاه عدل ، انسجام دستوري به مراتب بيش از انسجام واژگاني به کار رفته و غالب نمونه هاي انسجام دستوري، مربوط به ارجاع شخصي است .
تاکنون پژوهش هاي بسياري بر اساس اين نظريه در زبان فارسي انجام شده است که به بررسي ميزان انسجام و چگونگي کاربرد عناصر انسجامي در متن پرداخته اند.
روش کار به صورت تحليل کتابخانه اي بوده است ؛ به طوريکه بر مبناي الگوي هليدي و حسن (١٩٧٦و١٩٨٥) ابتدا عوامل انسجام دستوري، شامل ادات ربط ، حذف ، جايگزيني و ارجاع از متن استخراج و تعداد هريک مشخص شده است .
نمودار ١: مقايسۀ درصد فراواني عوامل انسجامي دستوري در متن «عدل » (رجوع شود به تصویر صفحه) همان طور که در نمودار شمارة ١ نشان داده شده است ، از مجموع ٢٠٨ مورد عناصر انسجامي دستوري، عنصر ارجاع با بسامد ١٣١ مورد، ٦٢/٩٨ درصد، يعني بيشترين ميزان انسجام را به خود اختصاص داده است .
در اين پژوهش تلاش شده است تا عناصر انسجام دستوري و واژگاني از ديدگاه هليدي و حسن (١٩٧٦ و ١٩٨٥) در داستان کوتاه «عدل » اثر صادق چوبک (١٣٧٨) مورد بررسي قرار گيرد.