چکیده:
قافیه همواره، از ارکان اصلی و کلیدی شعر فارسی بوده است؛ ازهمینرو، شاعران زمانی را صرف قافیهپردازی کرده و به آن اهمیت زیادی دادهاند. از سدههای ابتدایی شعر فارسی تا به امروز، تغییرات زیادی در قافیهها رخ داده است. گونهای از قافیهها را در شعر برخی از شاعران میبینیم که تا زمان خاصی وجود داشته و بعد از آن به کار نرفتهاند؛ قافیههای «اماله» و قافیههای «دال ذال» ازجمله این قافیهها است. امالهکردن واژههای قافیه، مختص واژههای عربی نبوده و در واژههای فارسی نیز به کار رفته است؛ امّا اغلب این قافیهها عربی هستند که با یاهای مجهول همقافیه شدهاند. قافیههای اماله در دورههای نخستین شعر فارسی اندکاند؛ امّا در دورههای بعد بیشتر میشوند. این نوع قافیهها و قافیههای «دال ذال» تقریبا تا قرن هشتم به کار رفتهاند. در قافیههای دال ذال، «ذال معجمه» و «ذال عربی» با هم قافیه شدهاند.در دورههای بعد که در تلفّظ این واژههای فارسی تحولاتی صورت گرفته و همة ذالهای معجمه به دال مهمله تغییر یافتهاند، تلفّظ ذال عربی بر جای مانده است و ما از طریق این نوع قوافی، میتوانیم به تلفّظ ذال معجمه پی ببریم که شبیه به ذال عربی است یا همان تلفّظ را دارد. مورد دیگر، بررسی دخل و تصرفاتی است که شاعران در واژة قافیه صورت دادهاند. شاعرانی مانند سنایی، مولوی و سعدی از این لحاظ، نوعآوری بیشتری داشتهاند و مولوی از همه شاخصتر است. این مقاله به بررسی موارد مذکور در شعر شاعران فارسی از قرن چهارم تا قرن هشتم میپردازد که دورة رشد و تکوین شعر فارسی است.
خلاصه ماشینی:
در دوره هاي بعد که در تلفظ اين واژه هاي فارسي تحولاتي صورت گرفته و همۀ ذال هاي معجمه به دال مهمله تغيير يافته اند، تلفظ ذال عربي بر جاي مانده است و ما از طريق اين نوع قوافي، ميتوانيم به تلفظ ذال معجمه پي ببريم که شبيه به ذال عربي است يا همان تلفظ را دارد.
مثال ديگر از ناصرخسرو است : ور بترسي زان که ديگر کس نجويد عيب تو چشمت از عيب کسان لختي ببايد خوابنيد (ناصرخسرو، ١٣٨٠: ٥٢) عطار هم واژة «تورات » را ممال آورده است : عمــــر يک جــزو از توريت بگـــرفت پيمبـر چون چنـان ديدش چنيـــن گفت (عطار، ١٣٨٨: ١٨٤) از ديوان شاعران گذشته درمييابيم که آنان واژه ها را، به ويژه واژه هاي عربي را که در قافيه قرار ميگرفتند، به همين شيوه اماله کرده اند.
بانگ حق اندر حجاب و بيحجـيب آن دهــد کو داد مـــريم را ز جيب (مولوي، ١٣٧٩، دفتر ١: ٨٩) صورت بيصـــــورت بي حد غيب ز آينه دل دارد آن موســـي به جيب (همان : ١٥٦) يا واژة «عليک » که تلفظش در بيت زير تغيير نکرده ، ولي تلفظ ديگر واژه هايي که با آن هم قافيه شده اند از ياي مجهول به معروف تغيير پيدا کرده است .
بنابراين ، قافيه هايي وجود ندارند که در آن ها ذال معجمه با ذال عربي هم قافيه شده اند؛ اما در ديوان ديگر شاعران ، ازجمله قطران تبريزي، ناصرخسرو، سنايي، عطار، خاقاني، مولوي، سعدي و حافظ وجود دارند و از همين طريق است که متوجه اين نوع قافيه ها ميشويم .