چکیده:
بیتردید یکی از مهمترین چالشهای فراروی صفویان از آغازین سالهای تشکیل حکومت آنان در ایران، نحوه رویارویی با ازبکان به عنوان یکی از دشمنان سرسخت خود در مناطق شمال شرقی بوده است. آنها که در برابر صفویان داعیه سرزمینی و مذهبی داشتند، به هنگام گسترش و تثبیت قدرت شاه اسماعیل در قلمرو ایران دغدغه زیادی را در منطقه خراسان برای وی پدید آوردند. لاجرم نخستین شاه صفوی که او نیز در برابر قدرت مخرب ازبکان از داعیههای مشترک برخوردار بود، میبایست با صلابت و جدیت جلوی پیشروی آنها را به درون خراسان سد نماید. نبرد مرو به مقاصد شاه اسماعیل جامه عمل پوشاند؛ اما نبرد دیگری موسوم به غجدوان که با فاصلهای نه چندان طولانی در آن سوی جیحون رخ داد، با شکست سپاهیان شاه اسماعیل به پایان آمد. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش است که این ناکامی چه تاثیری بر جغرافیای سیاسی منطقه ماوراءالنهر و بر مناسبات درونی قدرت در ایران نهاده است؟ نتایج این تحقیق نشان میدهد که نبرد غجدوان ضمن پایان دادن به آمال و برنامههای شاه اسماعیل جهت اشاعه قدرت صفویان در آن سوی جیحون به تدوام حکومت بازماندگان تیمور در منطقه ماورءالنهر خاتمه بخشید و از سوی دیگر پریشانی نظام طریقتی را در ساختار قدرت صفویان آشکار ساخت.
Undoubtedly، one of the main challenges facing the Safavids since the beginning of their rule in Iran was how to deal with Uzbeks as one of their stubborn enemies in the northeast regions. Those who had territorial and religious claims against the Safavids، during the expansion and consolidation of the power of Shah Isma'il I in Iran، created for him a great deal of concern in the Khorasan region. Eventually، the first Safavid king، who also had common claims against the destructive power of Uzbeks، had to solidly and seriously prevent them from moving forward into Khorasan. The battle of Marv served the intentions of Shah Isma'il، but another battle called Gijduvon، which took place along the Amu Darya not long after the battle of Marv، ended in the defeat of Shah Ismail's troops. The present study، with a descriptive-analytical approach، seeks to answer this question that how this failure affected the political geography of Transoxiana and the internal relations of power in Iran. The results of this study indicate that the Gijduvon battle ended the continuation of the Timurid rule in the Transoxiana region in addition to putting an end to the wishes of Shah Ismail I for propagating the power of the Safavids on the other side of Amu Darya. Moreover، this battle revealed the disturbances in the credo centered system in the power structure of the Safavids.
خلاصه ماشینی:
پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش است که این ناکامی چه تأثیری بر جغرافیای سیاسی منطقه ماوراءالنهر و بر مناسبات درونی قدرت در ایران نهاده است ؟ نتایج این تحقیق نشان میدهد که نبرد غجدوان ضمن پایان دادن به آمال و برنامه های شاه اسماعیل جهت اشاعه قدرت صفویان در آن سوی جیحون به تدوام حکومت بازماندگان تیمور در منطقه ماورءالنهر خاتمه بخشید و از سوی دیگر پریشانی نظام طریقتی را در ساختار قدرت صفویان آشکار ساخت .
بافت سیاسی منطقه پس از جنگ غجدوان هر چند ناکامی سپاهیان ایران در منطقه غجدوان به سرعت توسط شاه اسماعیل جبران شد و تمامی مناطقی که در ساحل چپ جیحون توسط ازبکان اشغال شده بود مجددا به قلمرو صفویان افزون گردید؛ اما پیامدهای شکست غجدوان به شکل آشکار و طولانی مدت خود را بروز داد.
بنابراین پیامد دیگری که برای این نبرد میتوان قائل شد، بیان ناکامی صفویان در اعمال نقش مؤثر در تحولات ماوراءالنهر بود و در یک مرحله فراتر از این بایستی گفت پس از این شکست صفویان نه تنها از رویکرد تهاجمی خود عدول کردند، بلکه به دلایل شرایط داخلی که در مقاطعی با آن دست به گریبان بودند، بیشتر مجبور شدند راهبرد دفاعی را در خصوص منطقه ی ماوراءالنهر اتخاذ نمایند و از مرحله اعمال بازیگری و بازیگردانی در خصوص منازعات قدرت در این عرصه به سوی تدوین راهکارهای چگونگی خنثی نمودن فشارهای ناشی از برون داد تحولات این منطقه به سوی خراسان تغییر جهت دهند.