چکیده:
در جهان اسلام مشربهای سه گانه فلسفی معروف به نام مشاء، اشراق و حکمت متعالیه جریان داشته اند. آیا آنها سه رویکردند در یک مکتب فلسفی و یا سه مکتب فلسفی است با روشهای متمایز؟
این نوشتار در صدد است تمایز روشی مکتب اشراق و مشاء را بررسی نماید. با مسلم انگاشتن این گرایشها به عنوان مکاتب فلسفی، روش ابنسینا را در گام نخست توصیف کرده و آن را متفاوت از روش ارسطو معرفی میکند. با تحلیل روش اشراق و بیان نقطه قوت آن نسبت به فلسفهی ابنسینا، وجه تمایز اصلی روش مشاء و اشراق را تبیین میکند.
خلاصه ماشینی:
روش مشائی، روش اشراق، عقل ورزی، راه رسیدن به حقایق، کشف و شهود عرفانی مقدمه دانشجوی دکتری فلسفه روشمندی در تمام علوم از جمله موضوعاتی است که دانشمندان بر آن تأکید میکنند.
ابنسینا شارح میراث یونانیای است که به عالم اسلام منتقل شده بود، نه تکرار کنندهی صرف دستــاوردهای فارابی در تأسیس فلسفه اسلامی؛ او از همه آنها استفاده کرد ولی سر فصلهای نوینی در فلسفه گشود و راه حلها و تبینهای ابتکاری برای موضوعات پشین عرضه کرد؛ به نحوی که نتیجهی کوششهای او به طور کامل متمایز از کارهای اسلافش شد و به همین سبب فلسفه اسلامی با نام او پیوند خورده است.
2 آنچه را که باید بر آن تأکید کرد و در این نوشته وجه مشترک فیلسوفان مشاء فیروزجائی، نوآوریهای فلسفه اسلامی، ص: 91 یزدان پنا، حکمت اشراق، ص: 110.
در فلسفه برای رسیدن به یقین از برهان استفاده میکنیم، ابنسینا میگوید: «البرهان قیاس مؤتلف یقینی» یعنی وقتی میگویم قیاس به صورت عام شامل هر نوع قیاس میشود، خطایی جدلی و مغالطی است، اما با قید مؤتلف یقینی که به منزله فصل این تعریف است بقیه قیاسات خارج میشود و فقط برهان باقی میماند.
شیوه ابنسینا از همین جا به دست میآید که راه رسیدن به حقایق از طریق برهان است و برهان باید این مبادی را داشته باشد تا یقین حاصل شود.
در میان این مراحل، آنجایی که باید عقلورزی کنیم شیخ اشراق عقلورزی میکند و به عنوان یک فیلسوف به حل مسائل میپردازد و به استدلال عقلی وفادار و پایبند است.