چکیده:
مسئلۀ اصلی مقاله حاضر، کارکردها و کژ کارکردهای پیگیری یکی از ضرورتهای حکومت دینی است که از پیچیدهترین مسائل فرهنگی جهان معاصر - یعنی تمایز جنسیتی و بحران جنسی و هویتیابی بدن - بیبهره نیست. رویکرد نگارنده در این جامعه شناسی حجاب، بهکارگیری چارچوب نظری عرفی شدن بوده که خود باب مستوفایی از مباحث موافق و مخالف است، لیکن با پذیرش این اصل که حکومت اسلامی نمیتواند نسبت به احکام الاهی بیتفاوت باشد، در پنج محور به کژ کارکردها و پیامدهای محتمل و عملی اجرا و تحقق چنین امری پرداخته شده تا توجه سیاستگذاران و مجریان فرهنگی اجتماعی را بار دیگر به معادلات پیچیدۀ دین و فرهنگ جلب کرده باشد و البته، فرایندهای پیشگیرانه، بازاندیشانه و حفاظتی را به مجموع راهبردهای ارتقا و بهسازی حجاب و آراستگی بیفزاید. روش پژوهش، تحلیلی و توصیفی است و از اسناد، اخبار و مشاهدات میدانی و سیاستی، در کنار منابع اولیه بهره برده شده است. در ضمن، این مقاله دربردارندۀ طبقه بندی توصیفیای از راهبردها و تحلیلی محیطی از رویارویی نظام با مسئله بدحجابی میباشد.
The main problem of this paper is the functions and malfunctions of the pursuit of one of the essentials of the religious government which is tied to one of the most complicated cultural problems of the contemporary world; gender distinction, sexual crisis, and body identification. In the sociology of Hijab, my approach will be to employ the theoretical framework of the secularization of religion, which is in its own right a controversial issue, but with the acceptance of the principle that the Islamic government cannot overlook Gods commands, I will address the malfunctions and the possible and practical consequences of the implementation such a command in order to attract the attention of policy-makers and the cultural-social officials to the complicated problems of religion and culture and add prevention, reconsidered and protective processes to the totality of the strategies for the promotion and reform of Hijab. The methodology of this research is analytical and descriptive, and is based on documents, news and political and field observation, in addition to primary resources. Moreover, the paper contains a descriptive classification of the strategies and an environmental analysis of the Governments encounter with violations of Hijab.
خلاصه ماشینی:
رویکرد نگارنده در این جامعه شناسی حجاب، بهکارگیری چارچوب نظری عرفی شدن بوده که خود باب مستوفایی از مباحث موافق و مخالف است، لیکن با پذیرش این اصل که حکومت اسلامی نمیتواند نسبت به احکام الاهی بیتفاوت باشد، در پنج محور به کژ کارکردها و پیامدهای محتمل و عملی اجرا و تحقق چنین امری پرداخته شده تا توجه سیاستگذاران و مجریان فرهنگی اجتماعی را بار دیگر به معادلات پیچیدۀ دین و فرهنگ جلب کرده باشد و البته، فرایندهای پیشگیرانه، بازاندیشانه و حفاظتی را به مجموع راهبردهای ارتقا و بهسازی حجاب و آراستگی بیفزاید.
از سوی دیگر ماهیت مکتبی ـ ایدئولوژیک نظام اسلامی باعث شده تا مسئلۀ امنیت نرم در جمهوری اسلامی ایران از جایگاهی ویژه و بالاتری برخوردار باشد، هرچند در نظامهای سکولار نیز مسئلۀ امنیت نرم مورد توجه ویژه است و دقیقا به همین دلیل است که در غرب - و به ویژه اروپا- با مظاهر تدین اجتماعی همچون (حجاب) برخورد جدی میشود.
"/> در تجربه جمهوری اسلامی را دوچندان ساخته است و برخی حامیان عرفی گرایی (سکولاریزم) نیز برای اثبات مدعای خویش به همین مسئله متوجه شده و عرفی شدن و داشتن اهداف اسلامی در حکومت (از جمله تاکید بر اجرای احکام) را لازم و ملزوم دانستهاند (سروش: 1379؛ حجاریان: 1382)؛ هرچند این تحلیل بیشتر بر ساخت دینداری و جامعۀ مسیحی مبتنی است و مورد نقد فراوان قرار گرفته است (مهدوی زادگان)، اما همچنان احتمالی مهم و نگرانکننده است.