چکیده:
بیشترین حجم روایتهای عرفانی در ادبیات فارسی به مثنوی اختصاص دارد که سبب شده از توانش قالبهای روایی دیگر و تمایل عرفا به قصهگویی در آن قالبها غفلت شود. همین امر نشانۀ ضرورت پژوهشهای جدید است که توانش قالبهای دیگر شعری و ویژگیهای هریک از این قالبها را بررسی کند. یکی از کارکردهای مهم قصهگویی نزد صوفیه، بیان تجربههای روحی در قالب روایتی کوتاه است. عرفای قصهگو برای انتقال تجارب شهودی خود که فشردگی و برقآسایی از خصیصههای وحدانی آن است، در پی قالبی شعریاند که روایت متراکم شهودشان را در نهایت ایجاز و بهصورتی یکپارچه بازنمایی کند. رباعی، یکی از کهنترین قالبهای ادب فارسی، با توجه به ویژگیهای ساختاریاش، علاوه بر نمایاندن وحدت و یکپارچگی، گذرابودن تجارب روحانی عرفای رباعیسرا را نشان میدهد. در این پژوهش، که به روش توصیفی ـ تحلیلی و از منظر حضور عناصر روایی بر مختارنامۀ عطار نوشته شده، دریافتیم در 261 رباعی روایی مختارنامه (از مجموع 2279 رباعی)، بیش از قالبهای قصهگویی دیگر، وحدانیت تجارب عرفانی راوی، در فشردهترین شکل و با درهمتنیدگی و جداییناپذیری فرم و محتوا نمایش داده شده است. شخصیتهای اصلی رباعیهای روایی، عاشق (عارف) و معشوق است و از آنجا که روایت در ناخودآگاه عارف رخ میدهد، مکان و زمان غالباً مبهم و کلی بیان میشود. عطار، در رباعی روایی، با بهرهگیری از تخیل و شاعرانگی، میان تجربه و تعبیر عرفانی ارتباط برقرار کرده است و صورت خام روایت تجربة خود (داستان) را بهصورت هنری آن (پیرنگ) بدل میکند.
خلاصه ماشینی:
رباعی روایی در مختارنامۀ عطار نیشابوری 2 مهدی محبتی 3 قربان ولیئی 4 امیر مومنی هزاوه 5 حامد شکوفگی تاریخ دریافت : ٩٧/٠٥/٢٢ تاریخ پذیرش : ٩٧/١٠/١٠ چکیده بیشترین حجم روایت های عرفانی در ادبیات فارسی به مثنوی اختصاص دارد کـه سبب شده از توانش قالب های روایی دیگر و تمایـل عرفـا بـه قصـه گـویی در آن قالب ها غفلت شود.
اما آیا قصه گویی سنایی ، عطار و مولانا فقط در قالب مثنوی بوده است ؟ آیا رباعی ، کـه قطعـا یکی از قالب های محبوب نزد شعرای صوفی بوده است ، ظرفیـت قصـه گـویی نداشـته اسـت ؟ اگـر قصه گویی در رباعی هم به کار رفته است ، چه تعداد و با چه ویژگی هایی بوده است ؟ تاکنون به ظرفیت های رباعی برای قصه گویی و بیان احوال و مکاشفه های روحی عرفا به شکل روایت های کوتاه عرفانی توجـه چنـدانی نشـده اسـت ؛ در حـالی کـه بـا دقـت نظـر درمـی یـابیم در رباعی های شعرای عرفانی مانند عطار تعداد بسیاری «رباعی -قصـه » هسـت کـه در بیشترشـان شـرح مکاشفه ها و تجربه های عرفانی شاعر در قالب ادبی رباعی ارائه شده است .
جدا از قصۀ زندگی و کرامت های پیران صوفیه که پس از رحلـت آنـان بـرای مریـدان حالـت تقدس مـی یافـت و بعـدها نوادگـان و مریـدان خـاص زنـدگی آنـان را بـه صـورت مکتـوب ثبـت می کردند١، قصه به دو علت عمده در نزد صوفیه به کار گرفته شده و دو کارکرد اصلی حکایت و قصه در نزد آنان را باید از هم باز شناخت : یکی به قصد انتقال معارف پایه ای و تعلـیم آمـوزه هـای متعدد عرفانی به مریدان که جنبۀ عمومی کاربرد قصه نزد صوفیه محسوب مـی شـده و معمـولا ایـن قبیل قصه ها اگر منثور نباشد، در قالب مثنوی سروده می شـده اسـت .