چکیده:
علمای دین، همواره نقش واسط را در انتقال آموزههای دینی به مردم ایفا میکردهاند. با این حال، شکلگیری نهاد واسطۀ مرجعیت تقلید، بهعنوان یک نهاد متمرکز و دارای ساختار و سلسله مراتب، کمتر از دویست سال قدمت دارد. شکلگیری نهاد مرجعیت تقلید با شکلگیری نظریۀ اجتهاد و تقلید و تکوین و توسعۀ نظریۀ تقلید از أعلم پیوند خورده است. این نظریه، با کمک برخی عوامل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، به شکلگیری نهاد مرجعیت تقلید در عالم تشیع منجر شد. از عواملی که به شکلگیری این نهاد کمک کرد، توسعۀ نظریۀ اجتهاد و تقلید از أعلم، بهدنبال شکست نظری و سیاسی اخباریان از اصولیان - در اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم هجری - است. علاوه بر آن، تثبیت پرداخت خمس به مجتهدان و مجتهدان أعلم و تمرکز مرجعیت دینی در عتبات عالیات، شرایط لازم اقتصادی و اجتماعی را برای پدیدآمدن یک نهاد متمرکز و تا اندازهای دیوانسالار پدید آورد. تبدیل علمای بلاد به نهاد متمرکزِ مرجعیت تقلید، نتایج شگرفی در عرصۀ سیاسی و اجتماعی بهدنبال داشت. در این مقاله، به روند تاریخی تحولات فکری و اجتماعی فراهمکنندۀ شرایط شکلگیری نهاد مرجعیت تقلید پرداخته شد.
Religious scholars have always played the intermediate role in transferring religious teachings to people. However, the formation of the intermediary institution of marjaiyat taqlid, as a centralized institution with a structure and hierarchy, is less than two hundred years old. The formation of the marjaiyat taqlid institution has been linked with the formation of the theory of ijtihad and the imitation (taqlid) and development of the theory of imitation of Aalam (the most knowledgeable). This theory, with the help of some political, social and economic factors, led to the formation of the institution of marjaiyat taqlid in the Shiite world. One of the factors contributing to the formation of this institution is the development of the theory of ijtihad and imitation of Aalam, following the theoretical and political defeat of the Akhbaris from Usulis - in the late 12th and early 13th centuries AH. In addition, the stabilization of the payment of khums to the mujtahids and Aalam mujtahids and the concentration of religious marjaiyat in Iraq provided the necessary economic and social conditions for the emergence of a centralized and somewhat bureaucratic institution. The transformation of the scholars of countries into a central institution of marjaiyat taqlid was followed by dramatic results in the political and social field. In this article, the historical process of intellectual and social developments that provided the conditions for the formation of the marjaiyat taqlid institution, is discussed.
خلاصه ماشینی:
جاسم حسین، سازمان سریو منظمیاز وکلایامامان معصوم: را بررسیمیکند که از دوران امام ششم به بعد، نقش رابط میان مردم و ائمه را ایفا میکردند و هدف اصلیآنها، جمعآوریوجوهات شرعینظیر خمس و زکات برایائمه بود (همان: ۱۳۴) با این وجود، لفظ علما از ابتدا به کار میرفت و در حدیثیمشهور از پیامبر اکرم9 چنین آمده که: «إن العلماء ورثه الأنبیاء» (کلینی، ۱۳۷۲: ۹۶).
او معتقد بود: مقلد میتواند سهم امام را صرف مواردیکند که علم به رضایت امام از آنها دارد؛ هرچند پرداخت آن به مجتهد هم برایصرف در این راه مجاز است (همان: ۳۳۷).
شیخ جعفر کاشفالغطا (م ۱۲۲۸) با قبول و توسعۀ نظر علامه حلی، متولیدریافت سهم امام را مجتهد و در نبود او «عدول مؤمنین» ذکر کرده و احتیاط را در پرداخت آن به مجتهد «افضل» دانسته است.
هرچند تا پیش از شکلگیرینهاد مرجعیت هم وجوهاتیبرایعلمایبزرگ در ایران و عراق ارسال میشد (تنکابنی، بیتا: ۱۴۲) اما تحول فتاوایمربوط به خمس از «اباحه» و «دفن» و «امانت»، به «وجوب» پرداخت به مجتهد، مجتهد اعلم و سپس مرجع تقلید، بسط یدیرا برایعلمایاعلام فراهم کرد.
شرایط ساختاریو سیاسیظهور نهاد مرجعیت پس درگذشت وحید بهبهانی(م ۱۲۰۸)، شاگردان او همانند ملامهدینراقی(م ۱۲۰۹)، سیدمحمدمهدیبحرالعلوم (م ۱۲۱۲)، شیخ جعفر کاشفالغطاء (م ۱۲۲۸)، سیدعلیطباطبائی(م ۱۲۳۱) و میرزا ابوالقاسم قمی(م ۱۲۳۱) که همگیاز مجتهدان بهنام در عراق و ایران بودند، جریان اصولیرا تحکیم بخشیدند.
توجه علما در این زمان - به دلیل سیاست مذهبیشاه - به عتبات بود و درگذشت باقیماندۀ شاگردان وحید بهبهانیدر ایران، اهمیت حوزههاینجف و کربلا را بیش از پیش افزایش داد.