چکیده:
طرح و تصویب «اعلامیه حق بر توسعه» در 4 دسامبر 1986 در قالب قطعنامه 41/128 مجمع عمومی سازمان ملل را باید نقطه عطفی در تلقی توسعه به عنوان حقی بشری دانست. این اعلامیه، «حق بر توسعه» را یک حق غیر قابلانکار انسانی تلقی میکند که به سبب آن، همه مردم حق دارند تا در فرآیند توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مشارکت داشته و از نتایج آن بهرهمند گردند.علیرغم اهمیتی که حق بر توسعه میتواند در بسط و گسترش حقوق بشر و آزادیهای اساسی داشته باشد، تحقق این حق با موانع و چالشهای اساسی و متعددی روبهرو است. سؤالی که این مقاله در صدد یافتن پاسخ آن میباشد این است که موانع و چالشهای فراروی حق بر توسعه کدامند؟به نظر میرسد مهمترین موانع و چالشهایی که بر سر راه تحقق و اجرای حق بر توسعه وجود دارند، عبارتند از: موانع و چالشهای راهبردی و ساختاری، موانع و چالشهای حقوقی و سیاسی، مخاصمات مسلحانه و بحرانهای زیست محیطی. برای پاسخ به سؤال فوق و ارزیابی فرضیه مطروحه، این مقاله با تکیه به روش اسنادی و نیز تحلیل وضعیت و دیدگاههای کشورهای کمتر توسعهیافته، در قالب چهار گفتار، موانع و چالشهای فراروی حق بر توسعه را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار میدهد.
The drafting and approval of the "Declaration of the Right to Development" on December 4, 1986, in the form of United Nations General Assembly resolution 41/128, should be considered a milestone in considering development as a human right. The declaration recognizes the "right to development" as an inalienable human right, by which all people have the right to participate throughout the process of economic, social, cultural and political development and to benefit from it.
Despite the importance that the right to development can have in the development of human rights and fundamental freedoms, the realization of this right is faced with numerous and fundamental barriers and challenges. The question that this article seeks to answer is what are the obstacles and challenges facing the right to development?
It seems that the main obstacles and challenges facing the realization and implementation of the right to development include: strategic and structural barriers and challenges, legal and political barriers and challenges, armed conflicts and environmental crises. In order to answer the above question and evaluate the proposed hypothesis, this paper analyzes the barriers and challenges of the development right in four discourses, based upon the documentary method, as well as the analysis of the situation and views of the less-developed countries.
خلاصه ماشینی:
مسئله مهم دیگر آن است که ساختارهایفعلیمالیو پولیجهانی، باعث میشود استقلال کشورهایفقیر و کمتر توسعهیافته، تحت تأثیر کشورهایذینفوذ و تأثیرگذار در این نهادها قرار گرفته و از نظر اقتصادی، مالیو حتیفرهنگیتحت سلطه کشورهایقویتر قرار گیرند؛ زیرا کشورهایوام گیرنده، اولا باید نظر کشورهایتأثیرگذار در این نهادها را جلب نمایند و ثانیا وظیفه دارند برنامهها و سیاستهایتحمیلیو مدنظر این نهادها را در کشور خود پیاده و اجرا کنند؛ هرچند که این سیاستها با اقتضائات سیاسی، فرهنگیو بومیاین کشورها تناسبینداشته باشد.
وضع و اعمال تحریمهایاقتصادییکیاز آسیبهایفضایسیاستزده جامعه بینالمللی، است که بر خلاف منشور ملل متحد و قواعد حقوق بینالملل و بعضا بهصورت یکجانبه توسط برخیکشورهایقدرتمند و توسعهیافته علیه دیگر کشورها، بهویژه کشورهایکمتر توسعهیافته یا در حال توسعه، صورت میپذیرد، که این مسئله با اصل همکاریو تعامل کشورها در سطح بینالمللی، که یکیاز اهداف و اصول سازمان ملل متحد است، منافات دارد (ضیاییبیگدلی، 1374: 250-251).
بر همین اساس، علاوه بر مقدمه اعلامیه حق بر توسعه، «اعلامیه کنفرانس بینالمللیحقوق بشر تهران مصوب 1968» در ماده 19، موضوع خلع سلاح و اختصاص منابع مربوطه در راه ترویج حقوق بشر و آزادیهایاساسیرا مطرح کرده و مقرر داشته است: «خلع سلاح میتواند منابع انسانیو مادیعظیمیکه در حال حاضر به مقاصد نظامیاختصاص داده شده را آزاد کند.
موانع و چالشهایراهبردیو ساختاری: بررسیوضعیت کشورهایجهان سوم که کمتر از مواهب توسعه برخوردارند، بیانگر آن است که فقدان راهبردها و ساختارهایمناسب در بسیاریاز این کشورها، آنها را در شرایط و وضعیت توسعهنیافتگییا کمتر توسعهیافته قرار داده است و در نتیجه، مردم این کشورها از حق بهرهمندیاز مواهب توسعه محروم شدهاند.