چکیده:
آسیای مرکزی از لحاظ امنیتی مفهومی در حال تغییر بوده است. بدان معنا که در زمانهای مختلف و با تغییر معادلات امنیتی سیاسی، این منطقه دستخوش دگرگونی شده است. از این رو، پس از فروپاشی شوروی، این منطقه عرصه تهدیدها و چالشهای امنیتی متعدد بوده است. مناقشههای قومی- سرزمینی، بی ثباتی سیاسی، نداشتن توسعه اقتصادی- اجتماعی، تهدیدهای فراملیتی و جرایم سازمان یافته بخشی از مهمترین چالشهای امنیتی منطقه آسیای مرکزی بوده است؛ به طوری که وجود این چالشها و مسائل حاد امنیتی، مشکلات امنیتی متعددی برای آسیای مرکزی به ارمغان آورده و مانع از استقرار کامل صلح و ثبات در این منطقه شده است. با توجه به مباحث مذکور، سوالات مقاله را اینگونه مطرح میکنیم که: پس از فروپاشی شوروری، دلایل شکل گیری بحران امنیتی در آسیای مرکزی چه بوده است؟ و ایران چگونه میتواند محیط امنیتی خود را از بحران ایجاد شده در این منطقه حفظ کند؟ مهمترین یافتههای پژوهش حاکی از این است که در آسیای مرکزی ترکیب پیچیده و چند لایهای از عوامل اقتصادی، ساختار اجتماعی- مذهبی و عوامل سیاسی و بحران مشروعیت باعث شکل گیری بحران امنیتی شده است. جمهوری اسلامی ایران میتواند برای همسویی راهبردی با آسیای مرکزی و امن نگاه داشتن محیط امنیتی خود رویکردی اقتصادی-فرهنگی در مناسبات با کشورهای این منطقه اتخاذ کند که ضمن پرهیز از مسائل اختلافی، اشتراکات فرهنگی و نیازمندیهای اقتصادی طرفین مورد لحاظ قرار گیرند. روش این نوشتار توصیفی- تحلیلی میباشد و بر مبنای تئوری امنیتی جهان سوم تدوین گردیده است.
خلاصه ماشینی:
ايران همواره تلاش کرد تا روابط خود را با کشورهاي آسياي مرکزي توسعه دهد که البته موفقيت هايي نيز در عرصه هاي سياسي، فرهنگي و اقتصادي به دست آورده است ، اما در يک ارزيابي کلان به نظر ميرسد که دو عامل باعث ايجاد فاصله ميان انتظارات اوليه و وضع موجود شد: اول ، نقش و تأثيرگذاري قدرت هاي بيروني؛ دوم ، نبود ساختارها و زيربناهاي تسهيل کننده روابط در کشورهاي منطقه و ايجاد بحران امنيتي در کشورهاي مربوطه .
در کنار موارد فوق ، تقابل هويتي و ايدئولوژيک در آسياي مرکزي که در عواملي ساختاري همچـون فقر و نابرابري، دسترسي به منابع ، فرصت هاي سياسي و ايدئولوژيک است ، زمينـه را براي برخوردهاي بنيادگرا و افزايش بحران امنيتي فراهم کرده است (٢٠١٣ ,Mohan) بنابراين ميتوان مدعي بود که امنيت منطقه آسياي مرکزي به دليل چالش هاي امنيتي داخلي و امکان تسري آن نمي تواند جدا از وابستگي به کنش بازيگران منطقه اي، فرامنطقه اي و امنيت جهاني باشد؛ جمهوري اسلامي ايران که منابع آن در برخي مواقع در راستاي يکديگر قرار گرفته است با ايجاد رقابت و بازي با حاصل جمع متغير در بحران امنيتي پيش آمده ، دستور کار متفاوتي را در اين منطقه دنبال ميکند.
چين هم با دارا بودن انگيزه هاي قوي براي حضور در آسـياي مرکزي به چالش کشيدن سياست هاي هژمونيک آمريکا و دستيابي به منابع انـرژي و بـازار بـزرگ منطقه ، وارد رقابت با ساير رقبا شده است (تلستراپ ، ٢٠١٥: ترويستکي، ٢٠١٤: نيکولاس : ٢٠١٤: کاوالسکي، ١٢٠١٠ در تحقيقات خارجي و داخلي اين مسئله از دريچه ارتباط اسلام و دموکراسي و اقتدارگرائي بررسي و کوشيده اند راهبرد امنيتي کشورهاي آسياي مرکزي را در قبال تعامل يا حذف اسلام گرايان در عرصه سياست ارائه بدهند(حسين زاده ، ١٣٩٣: لو ٢٠٠٧: زيگلر، ٢٠١٦)٢.