چکیده:
یکی از مهمترین مباحث و زیر بنای فهم در تفسیر رابطه کتاب و سنت و نوع نگرش به منبعیت قرآن و سنت در فهم آیات و معارف دین است. تفاوت در نوع نگرش نسبت به منبعیت قرآن و حدیث، تأثیرهای مختلفی در افکار به جا میگذارد؛ در نتیجه مسلکها و فرقههای مختلف فقهی و کلامی به وجود میآورد. یکی از این نگرشها قرآن بسندگی در دین است که حامیان این نظریه به «قرآنیون» شناخته میشوند. قرآنیون، اصالت را با قرآن میدانند و برای سنت و احادیث جایگاه و ارزشی در نظر نمیگیرند. قرآن همه آن چیزی که در دین بدان نیاز داریم داراست و به صورت کامل بیان کرده است؛ لذا برای فهم دین احتیاجی به سنت نداریم. اصولاً همه آنچه در سنت بیان شده، در قرآن هست. نقدهای زیادی بر این نگرش وارد است؛ چرا که این نگرش و این دیدگاه ضمن اینکه مخالف با برخی آیات قرآن میباشد، با حدیث ثقلین نیز تنافی دارد و اساساً قرآن کتابی است که مباحث فقهی در آن به صورت کلی بیان کرده و جزئیات آن را بر عهده پیامبر اکرم و سنت او نهاده است. در این نوشتار اهم دلایل قرآنیون مطرح شده و به بررسی و نقد آنها پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
ک: امین، فجر الاسلام، 1969: 28؛ همو، ضحی الاسلام، بیتا: 2/ 130؛ ابوریه، اضواء علی السنة المحمدية، 1420: 19؛ نصیری، رابطه متقابل کتاب وسنت، 1385: 222، به نقل از، الهی بخش، دراسات فی الفرق، القرآنیون وشبهاتهم حول السنّة، 1409: 153ـ181)؛ برای نمونه، احمد امین به سبب انتقاداتی که به برخی از روایات صحیح بخاری و مسلم وارد ساخته، به انکار اعتبار سنت متهم شده است (امین، فجر الاسلام، 1969: 28؛ ر.
نقد این دید گاه برآن است که به فرض امکان نیل به سنت معتبر و روا بودن مراجعه به آن، اساساً به سنت نیازی نیست و قرآن حاوی شرح و تفصیل همه نیازهای دینی است؛ زیرا به نظر آنها قرآن دارای جامعیت است و به سنت نیازی ندارد، اما باید توجه داشت که در خود قرآن آیاتی وجود دارد که ما را به تبعیت و اطاعت فرامین رسول خدا( در اوامر و نواهی و قضایا فرا میخواند (نساء/ 59؛ مائده/ 92؛ انفال/ 2و46؛ نور/ 54؛ محمد/ 33، مجادله/ 13) و ایشان را بیانگر و تبیین کننده آیات قرآن معرفی مینماید: (وَأَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مانُزِّلَ إِلَيْهِمْ...
نقد این دلیل از آن جهت مخدوش است که قرآنیون سنت را در تعارض با قرآن دیدهاند، در حالی که اگر منشأ دو حکم، واحد باشد بین آنها تعارض نیست؛ یعنی با توجه به آیه (وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى( (نجم/ 3 و 4) همانطور که گفتیم آنچه پیامبر میگوید از روی هوای نفسانی نیست بلکه وحی الهی است و امکان ندارد بین دو حکم قرآن و سنت پیامبر اکرم تعارض باشد و اگر چنین باشد، باید کنار گذاشته شود، چنان که پیام روایاتِ عرضه به قرآن (مجلسی، بحار الانوار، 1403: 2/ 227) همین است که روایات مخالف قرآن از معصومان (علیهم السلام)صادر نشده و باید کنار گذاشته شوند.