چکیده:
هدف مقاله پیشرو آشنایی با مفهوم احساس عدالت قضایی و تبیین ویژگیها و ملاک وجود آن در جامعه است. پژوهش پیشرو با روش کتابخانهای و بررسی و تحلیل نظرهای ارائهشده درباره احساس عدالت قضایی نگاشته شده است. احساس عدالت نه به معنای هیجان بلکه به معنای ادراک وجود عدالت در بستر رسیدگیهای قضایی است. این احساس متأثر از عاملهای فراوانی است که بسیاری از آنها به روند رسیدگی نامربوط است؛ اما در هر حال، چگونگی تعامل و سازمان قضایی بیشترین اثر را در پدیدآوردن این احساس خواهند داشت. در ادبیات نویسندگان غربی که درباره احساس عدالت قضایی قلمفرسایی کردهاند؛ التزام افراد به احکام دادگاهها نشانه وجود احساس عدالت قضایی برشمرده شده است؛ در حالی که این امر از عوارض اعتماد به دستگاه قضاست و میتوان التزام افراد جامعه به اعتماد و تندادن به نظام قضایی و حرکت در منطق حقوقی را ملاکی عام و شامل درباره وجود احساس عدالت قضایی در جامعه دانست.
The purpose of this article is to get acquainted with the concept of the sense of judicial justice and the explanation of the characteristics and criteria of its existence in society. This research is based on the library method and the review and analysis of the views expressed on the sense of judicial justice. The sense of justice is not mean the excitement, but is the sense of the existence of justice in the context of judicial review. This sense is affected by many factors, many of which are irrelevant to the process of handling. But in any case, the interaction and the judicial organization will have the greatest impact in creating this sense. According to some authors the commitment of individuals to court sentences is an indication of the existence of a sense of judicial justice. But the commitment of community members to trusting and tending to the judicial system and moving in the legal logic is a general criterion and includes the idea of a sense of judicial justice in society.
خلاصه ماشینی:
در ادبيات نويسندگان غربي که درباره احساس عدالت قضايي قلم فرسايي کرده انـد؛ التـزام افـراد به احکام دادگاه ها نشانه وجود احساس عدالت قضايي برشمرده شـده اسـت ؛ در حـالي کـه ايـن امر از عوارض اعتماد به دستگاه قضاست و ميتوان التزام افـراد جامعـه بـه اعتمـاد و تـن دادن بـه نظام قضايي و حرکت در منطق حقوقي را ملاکي عام و شـامل دربـاره وجـود احسـاس عـدالت قضايي در جامعه دانست .
از جمله ميتـوان بـه مقالـه دکتر احمد حاجيده آبادي در شماره نه مجلـه حقـوق اسـلامي در سـال ١٣٨٥ بـا عنـوان «اجراي عدالت ، احساس عدالت ، قانون گذاري» اشاره کرد که به اين اصـطلاح و نمـايي کلي از آن اشاره ميکند و پايان نامه آقاي محمدمهدي کنگرباني در پرديس دانشگاه تهـران در سال ١٣٩٢ با عنوان «احساس عدالت بـا نگـرش بـر حقـوق کيفـري مبـاني، آثـار و جلوه ها» و مقاله «عدالت آئيني؛ پژوهشي پيرامون دادرسيهاي عادلانه » اثـر دکتـر حسـن محسني در مجله مطالعات حقوق خصوصي، بهار ١٣٨٧ اشاره کرد؛ اما به صـورت بحثـي غيرمستقل و متفرعه ، نه تنها ميتوان رگه هايي از اين بحث را در آثار حقـوقي معاصـر از / جمله دکتر متين دفتري، دکتر محمد عبده ، دکتـر امـامي، دکتـر کاتوزيـان و ديگـر بزرگـان حقوق ايران ديد که حتي ميتوان ادعا کرد تعدادي از نصوص ديني و مـتن هـاي فقهـي ناظر به دادرسي از اين حيث است .