چکیده:
آذربایجان در عصر ایلخانان» دورة زرّین فرهنگ و دانش را میپیمود که این امتیاز
حاصل درایت و دانش و میهن دوستی کسانی چون خواجه نصیر توسی, شمس الدین
محمّد جوینی» علاءالدّین عطا ملک جوینی»ء خواجه رشید الدین فضل ال همدانی؛ و دیگر
دانشمندان و فرهیختگان این دوره است.
یکی از فرهیختگان و پرورش یافتگان و دانشمندان این عصر ابوالمجد
مسعود تبریزی است که گنجینه «سفینة تبریز» دستاورد دانش دوستی و ذوق استوار اوست. در
این مجموعه دو رسالة فارسی عروض با نام های «مختصر» و («الکافیه»» نخستین از حاج امین
الدین بله از دانشمندان قرن هفتم و هشتم و از استادان ابوالمجد تبریزی و دیگری از خود
ابوالمجد است که بیشترین تاثیر را در ساختار و دسته بندی بحور و اوزان شعر فارسی از
«معیارالاشعار» خواجه نصیر داشته است.
در رساله های مذکور همچنین از «خسروانی ها» و «لاسکوی ها» سخن به میان آمده»
که با تحلیل نظریات و دیدگاههاء چنین تشخیص داده شد که می توان آنها را نخستین نمونه
های پیوند شعر و موسیقی و اجداد «تصنیف)» در ایران دانست.
در این مقاله دو رساله عروضی مذکور معرفی و با دو ائثر مشهور این فن
«معیارالاشعار» و « المعجم » تطبیق داده شده است.
خلاصه ماشینی:
در اين مجموعه دورسالة فارسي عروض با نام هاي «مختصر» و «الكافيه»، نخستين از حاج امين الدّين بُله از دانشمندان قرن هفتم و هشتم و از استادان ابوالمجد تبريزي و ديگري از خود ابوالمجد است كه بيشترين تأثير را در ساختار و دسته بندي بحور و اوزان شعر فارسي از «معيارالاشعار» خواجه نصير داشته است.
در دوره هاي بعد نيز مضامين اين سرودها از حدّ «مدح و ستايش» گذشته و مضامين و مفاهيم غنايي يافته است؛ چنانكه در قرن هشتم حافظ آن را در معناي عام تصنيف و ترانه به كار برده است: مغنّي كجايي به گلبانگ رود به ياد آور آن خسرواني سرود (حافظ، 1369: 553) مغنّي نوايي به گلبانگ رود بگوي و بزن خسرواني سرود (همان:555) در ميان آراء و ديدگاهها در باب خسرواني ها، دو ديدگاه مختلف مطرح است: يكي اين كه آنها را سروده هايي به نثر مسجع يا وزن غير حقيقي نزديك به تام مي دانند (قدما از جمله شمس قيس رازي) خواجه نصير و پيروانش و ديگر،آن كه خسرواني ها تركيبي است از شعر و آهنگ (بهار،1375: 2/174) چنانكه مي دانيم نثر مسجّع از رهگذر ادبيّات عرب از قرن چهارم يا پنجم هجري به ادب فارسي راه يافته، با توجه به اشتقاقي بودن زبان عربي و تركيبي بودن زبان فارسي مي توان دريافت كه زبان عربي به لحاظ سجع پردازي مستعدتر است تا زبان فارسي.