چکیده:
وضعیت شریعت قرآنی در دو مبحث در میان برخی از صوفیه متزلزل شده است؛ یکی در بحث مربوط به رابطه شریعت، طریقت و حقیقت؛ چرا که بهزعم برخی از صوفیان، رعایت احکام شرعی برای کاملان و واصلانی که از شریعت و طریقت گذشته و بهحقیقت رسیدهاند ضرورتی ندارد. دیگری در بحث تأویلات آیات الاحکام اعم از حقوقی و غیره است که در برخی از این تفاسیر، قسمت مهمی از آنها را از معنای ظاهری، عرفی و حقیقی خود تهی کرده و به سود گرایش خویش تأویل کردهاند؛ تأویلی که گاهی با هیچ یک از قواعد تفسیری و قواعد موجود در علم اصول سازگار نیست. چنین روشی از دیرباز سبب حساسیت عالمان دینی و مفسران قرآن شده است. از این رو باید به تبیین و شرح و احیاناً نقد و آسیبشناسی چنین برداشتهایی بپردازیم که نوشته حاضر در پی تحقق آن است. در این نوشته نظر برخی از مفسران و قرآنپژوهان نیز مورد نقد قرار خواهد گرفت.
Sharia and Quran rulings alongside with beliefs and morality have an important place in Qur’anic educational system in a way that misinterpretation or paraphrases of the verses related to this topic could ruin Islamic orders and cause radical harms to Religiosity and Islamic life style of believers. Sharia’s has lost its impact among Sufis especially regarding two topics. One is that according to some Sufis, observance of religious rules is not necessary any more for perfect man and united with God who has passed sharia and mystical order and reached truth. The other one is regarding some Sufis or theosopher paraphrases of verses which are related to religious orders. The apparent point, common sense and the essence of these verses are lost in these individual profitable interpretations. This article summarizes opinions of Quran researchers on this topic and provides analytic view.
خلاصه ماشینی:
شبستري در گلشن راز (شبستري، ١٣٨٢، ص ٤٣) مطلب ذکر شـده را براي متوسطين بيان کرده زيرا بعد از ابيات مربوطه ميگويد: دگر با پوست تابد تابش خور در اين نشئه کند يک دور ديگر درختي گردد او از آب و از خاک که شاخش بگذرد از جمله افلاک همان دانه برون آيد دگر بار يکي صد گشته از تقدير جبار چو سير حبه بر خط شجر شد ز نقطه خط ز خط دوري دگر شد چو شد در دايره سالک مکمل رسد هم نقطه آخر به اول دگرباره شود مانند پرگار بر آن کاري که اول بود بر کار ميتوان گفت مطلب قبل اشاره به سفر سوم عرفاني دارد که فقط سالک در مقام فنـا و غرق در عظمت خداست و مطلب اخير شبستري اشاره به سفر چهارم عارف دارد کـه هم خود به ظواهر مکلف است و هم مبلغ ظواهر است .
١. معيارهاي ارزش يابي تأويلات عرفاء و صوفيه ١١٢ بسياري از آنچه که عارفان بيان داشته اند نتيجه بصيرت و دقت فـوق العـاده آنـان در بيان مصاديق پنهان و احيانا مهم تر و گاهي بيان مراد اصلي و واقعي خداوند از آيه است که از فحواي آيات استنباط مي شود؛ اما اين معاني چنان نيست که تفسير و يا تأويل آيـه نباشد؛ زيرا از حاق آيه بعد از دقت در آيه و خارج کردن مقارنـاتي کـه در مـراد شـارع تأثير نداشته است به دست ميآيد.