چکیده:
ادبیّات عامیانه شاخه ای از ادبیّات است که بطور غالب با بی توجّهی اهل فن روبروست.علی رغم اینکه این بخش از ادبیّات از اهمّیت والایی برخوردار است و حکم ستون های ادبیّات یک ملّت را دارد، اغلب با نگاه تحقیر آمیز برخی مواجه است.به عقیدة این گروه این بخش از ادبیّات، متعلّق به مردم عادی و کم فهم و یا کودکان در حال بازی است و از نظر ادبی هیچ ارزشی ندارد و شاید ارائة آن موجبات تحقیر فرهنگ و ادبیّات یک کشور را فراهم کند.
به عقیدة شاملو« زبان تودة مردم، زبانی است پویا، کارساز و پربار آنها که از بالای کرسی استادی به زبان نگاه می کنند و زمینة علم لذّتی شان، فرائد الادب و کلیله و دمنه است، ممکن نیست بتوانند درک درستی از عمق آن داشته باشند.» (شاملو، 1990: سخنرانی). درست است که این گونه ادبیّات متعلّق به مردم است، ولی نمی توان آن را به غلط، به مردم کم فهم نسبت داد؛ چراکه این شاخه از ادبیّات بیانگر روح ادبی یک ملّت است.از این رو شاملو علاوه بر جمع آوری ادبیّات عامیانه مردم دست به سرودن شعر با این سبک و سیاق زد و آثار در خور توجهی را در این حیطه از ادبیّات آفرید که در این مقاله، در حدّ بضاعت به بررسی آن خواهیم پرداخت.
خلاصه ماشینی:
صادق هدایت از پیشگامان گردآوری فرهنگ عامیانة زبان فارسی ، بر این اعتقاد است که « حس هنر و زیبایی در انحصار طبقات عالی و تربیت شده نیست ، نابغه های ساده ای نیز وجود دارند که در محیط های ابتدایی تولد یافته ، احساسات خود را بی تکلف ، با تشبیهات ساده به شکل آهنگ و ترانه های عامیانه بیان می کنند.
شاملو دو عنصر صداقت و طبیعی بودن شعر و رهایی آن از قید تصنع را جزو ویژگی های عمدة اشعار فولکلور می داند و خاطرنشان می کند که: « از ترانه های توده (عامیانه) بسیار چیز آموختهام که بزرگ ترینش همان آزادانه رها کردن خود در صداقت و درک طبیعی شاعرانه است.
شاملو با سرودن این شعر قصد بیدار کردن مردم را دارد و برای نیل به این مقصود، از ابزاری که ساختة دست خود مردم است ، یعنی قصه و افسانه بهره میگیرد.
برای نمونه راوی در بخشی از سروده،به تصویر کشیدن دوران کودکی خود و شب هایی دست می زند که همگی دور کرسی، پای صحبت مادر بزرگ مینشستند و گوش به افسانه های پریان وی می سپردند: شبای چله کوچیک که تو کرسی چیک و چیک تخمه می شکستیم و بارون می اومد صداش تو نودون می اومد بی بی جون قصه میگفت حرفای سربسته می گفت قصة سبز پری زرد پری قصة سنگ صبور بزروی بون قصة دختر شاه پریون(همان،200) همگی این ها بیانگر این مطلب است که راوی از میان مردم برخاسته و با همین افسانههای مردمی پرورش یافته و با آنها آشنا است.