چکیده:
مساله وجوه و نظایر در قرآن کریم از دیرباز مورد توجه اندیشمندان علوم قرآنی بوده و هر عالمی بر اساس مبانی فکری و فراخور توانایی خویش، گامهای مهمی را در تبیین مفهومی و مصداقی آن برداشته است. یکی از آثاری که پس از کتاب مقاتلبن سلیمان بلخی درباره دانش وجوه و نظائر نگاشته شده، کتاب «<em>تحصیل نظائر القرآن» از حکیم ترمذی میباشد. وی در این کتاب برخلاف روش مقاتلبن سلیمان که بیشتر با تکیه بر سیاق آیات به کشف معانی واژگان قرآنی میپردازد، با مبنا قرار دادن «اصل منع ترادف» و استفاده از «اصل اشتراک معنوی»، کوشیده است تا معانی بهظاهر متضاد واژگان نظیر هم را به یک معنای جامع بازگرداند و نشان دهد که برخلاف تصور مقاتل، یکسان بودن ماده واژگان مشتق، از یکسان بودن معنای آن حکایت دارد. در این جستار تلاش شده تا با بازخوانی و واکاوی روش حکیم ترمذی در «تحصیل نظائر القرآن» به شیوه استقرایی، تحلیل دقیقی از روش تفسیری واژگان قرآنی در این کتاب ارائه گردد.
خلاصه ماشینی:
در اين نوشتار تلاش شده تا به پرسش هاي زير پاسخ داده شود: ١- در تحليل معناشناختي واژگان قرآني ، چه تفاوتي ميان شيوه مقاتل بن سليمان و حکيم ترمذي وجود دارد؟ ٢- نوآوري هاي حکيم ترمذي نسبت به پيشينيان خود، به ويژه مقاتل بن سليمان چيست ؟ به ديگر سخن ، ترمذي چه تحولي را در دانش وجوه و نظائر ايجاد نموده است ؟ ٣- به طور کلي ترمذي در استنباط وجوه معنايي واژگان نظير هم ، از چه روش هايي بهره برده است ؟ مقدمه با توجه به فاصله زماني حدود يک قرن که ميان مقاتل بن سليمان (م ١٥٠) و حکيم ترمذي (م ٢٧٩) وجود دارد و نيز با نظر به اينکه هر دوي آنان از منطقه خراسان بوده اند، ميتوان به آشنايي و تأثيرپذيري حکيم ترمذي از نگاشته هاي مقاتل پي برد.
» بر اساس همين معناي جامع ، ترمذي وجوه معنايي «بيان ، اسلام و توحيد» را که سه مورد از ١٧ وجه معنايي است که مقاتل در کتاب «الأشباه و النظائر» آنها را براي واژه «هدي » نام برده ، چنين معنا مي کند: ١- بيان : دليل اينکه واژه «هدي » در آياتي مانند ﴿أُولئک علي هدٖي من رِّبهم ﴾ (بقره /٥) در معناي «بيان » به کار رفته ، اين است که بيان زماني که به واسطه نور علم بر قلب آشکار گردد، آن نور سبب مي گردد قلب به سوي آن توجه نموده و متمايل شود (همان ، ٢٠).