چکیده:
بیهقی ابتدا منابع معتبر و متقن تاریخ خود را جمع می کند، سپس به روایت صادقانة آن می پردازد. او با تکیه بر تکنیک داستان پردازی و با دیدی دقیق و ریزبینانه به شرح تاریخ میپردازد. وی جزئیات و توصیفات تاریخ بیهقی را با ایجاز و در مواردی همراه با تفصیل حکایات به پیش میبرد. چنانچه در لابهلای این جزئیّات اطّلاعات ارزشمندی چون تاریخ اجتماعی را بیان میکند. تکنیکهایی که او برای نگارش تاریخ از آن بهره جسته، بسیار شبیه به اصول روش علمی است که امروزه در تاریخ نویسی اصلی مهمّ و قابل اعتنا است. این تکنیکهای بکر و نوین در وهلة اوّل از تفکّرات و عقاید خاصّ مذهبی، سیاسی و اجتماعی او نشات میگیرد و تا حدودی میراثی است. باقی مانده از نویسندگان و بویژه تاریخ نویسان قبل از قرن پنجم ه.ق. بیهقی از نادره کیمیا کارانی است که تعادل بین ادب و تاریخ را در عصر خود به تناسب کامل مراعات کرده است. خصیصههایی که میتوان از آنها به محاسن شیوه و شگرد بیهقی در تاریخ تعبیر کرد در این اثر به وفور دیده میشود؛ صراحت بیان و حقیقتگویی و صداقت در بیان مطلب با استناد به اسناد و منابع قابل اعتماد، فقدان تعصّب و غرضورزی و حبّ و بغض، خردگرایی، ایجاز بیان را میتوان از این شیوه و شگردها دانست.
خلاصه ماشینی:
تواریخی که اغلب مستند نبودند و منابع آنها در بسیاری از موارد نه تنها قابل اعتماد نبود حتّي چنان گرفتار حشو و حاشیه شده که تاریخ و روایت تاریخ را تحت الشّعاع قرار داده بودند؛ بنابراین بیهقی به یکباره دست به تحوّلی عظیم زدو تاریخ را از لونی دیگر به منصة ظهور رساند او برای اینکار از اصول و فنونی استفاده کرد که چندان محلّ اعتنایِ مورخان و دبیران نبود.
این هنر آنجا آشكارتر میشود که اخلاق در تاریخ بیهقی، چون کتابهای اخلاق که خشك و فرمان ده و آمرانهاند، نیست؛ زیرا هدف اصلی او بیدار کردن مخاطب است و سعی دارد آنرا به صورت غیرمستقیم بر خواننده القا کند.
روند و ترتیب کار بیهقی در نحوة جستجو و دریافت منابع تاریخ شامل سه بخش است: 1- منابع کتبی با توجّه به این که یکی ازشگردهای تاریخنگاری قدیم، اثبات از طریق گذشته بوده بیهقی هم به همین منوال سعی کرده است که از منابع کتبی و مکتوب در جهت تاریخ نگاری خویش استفاده کند.
اگر بیهقی همچون سایر تاریخ نویسان درک بالا و البتّه متفاوتی از تاریخ نداشت چه بسا تاریخ او نیز آنچه امروز میدیدیم، نبود؛ او سعی میکند برای هر نقل و روایتی منبع را ذکر کند؛ مثلاً حوادث مربوط به اوایل کار مسعود را از قول خواجه طاهر دبیر میگوید.