چکیده:
تاثیتعداد قابل توجّهی از تمثیل¬های حیوانات در آثار تعلیمی عرفان و تصوّف وارد شده-اند. این حکایت¬ها هم برای بیان و تشریح نکته¬های اخلاقی نقل شده¬اند و هم برای توضیح و تفسیر نکته¬ها و دقایق عرفانی. مولوی بیشتر قصّه¬ها را از آثاری چون کلیله ودمنه، سند باد نامه و ... نقل می کند، امّا به معانی مورد نظر نویسندگان و راویان حکایت اکتفا نمیکند؛ علاوه بر این او فضای دیگری میسازد و لطف بیان او به قصّه جلوه و جذبه و طراوت دیگری میدهد. قصه کلیله تنها بهانه¬ای برای بیان حقایقی است که خود در ذهن و ضمیر دارد. او قصّه¬های کلیله را با تمام معانی و حکمت¬های مندرج در آن¬ها قشر قصّه میداند و معنای قصّه¬ای را که در مثنوی آمده مغز جان. در مثنوی، ما ناخواسته با تفسیر و تاویل خاصّ مولوی روبرو میشویم، البتّه مولانا هر جا مناسب دیده، قشر قصّه (ساختمان حکایت) و اجزای آن را تغییر داده است تا بتواند به بهترین وجه آن را در راه تبیین معنای مورد نظرش به کار گیرد.این تحقیق به منظور شناخت تاثیر کلیله و دمنه برروی مثنوی مولوی انجام گرفته است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که تمثیل های مولانا در انگیزة نوشتن یک حکایت و چگونگی آوردن عبارات حکیمانه تحت تاثیر کلیله و دمنه بوده است.
خلاصه ماشینی:
او به معنای اصطلاحی عقل، توجه ندارد و از دید او، عقل، همان معرفت است؛ عقلی که مورد نظر مولاناست عقل کمال طلب است و روشنایی روز در مقابله آن ظلمت و تیرگی است: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} تفسیری که او از عاقل بیان میکند با عارف تفاوتی ندارد و کسی را عاقل می نامد که به سرچشمه معرفت و حق راه یافته است و وجود فردی و مادی را از دست داده است: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} نیم عاقل هم به هدایت و ارشاد عاقل یا مرد خدا به سر منزل مقصود می رسد و حال آنکه در روایت کلیله هیچ یک از نمادهای سمبولیک دستگیر و مددکار دیگری نمی باشند، نیم عاقل، سالکی است که به نوعی آگاهی دست یافته است اما برای رسیدن به کمال و عین صواب از عاقل دل آگاه و راه یافته،مدد می جوید: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} ابله و عاجز در نظر مولانا آن گروه از انسانها میباشند که نه رهشناس هستند ونه حاضر به پیروی از راهنما و به حقیقت رسیدگان میباشند: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} آنگاه خطاب به نیم عاقل،رفتار ماهی دوم را –همانکه خود را به مردگی زد و نجات یافت- توصیه می کند: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} آنگاه به دنبال بحث عاقل، نیم عاقل و ابله، قصة ماهیان کلیله و دمنه با تصرفاتی که از ویژگیهای سخن مولاناست، آورده میشود.