چکیده:
فلسفه تطبیقی تاکنون بواسطه چیرگی نظریه شباهت و رویکرد پدیدارشناسی کربن، بدرستی مورد واکاوی قرار نگرفته است. در ایران عمدتا نامی از نظریه فراتاریخی و ایزوتسو برده نشده و پژوهشهای درخوری در این زمینه صورت نپذیرفته است. دیدگاه فراتاریخی ایزوتسو اگرچه گسست بنیادین از رویکرد اورسلی و حتی تاریخی نگری است، اما نظر بدیعی محسوب شده که نیازمند تامل دقیقتری میباشد. از اینرو تحقیق حاضر عهده دار واکاوی مولفه ها و مبانی فلسفه تطبیقی در اندیشه ایزوتسو میباشد. در این راستا، اهمیت و جایگاه ایزوتسو در فلسفه تطبیقی، چیستی فلسفه تطبیقی، ضرورت و امکان فلسفه تطبیقی و همچنین اروپامحوری در اندیشه ایزوتسو مورد بررسی قرار گرفته تا روشن گردد طبق مبانی وی چگونه میتوان به ضرورت و امکان فلسفه تطبیقی دست یافت و در عین حال از انتقادهایی که به سایر رویکردهایی فلسفه تطبیقی وارد است، مصون ماند.
خلاصه ماشینی:
"/>) در نتیجه در مقابل دیدگاه کسانی که با تکیه بر محدودیتهای زبانی حکم به عدم امکان فلسفه تطبیقی میدهند، ایزوتسو معتقد است که این افراد تنها بر وجهة عادی و روزمره زبان تکیه کردهاند، از اینرو لازم است از سطح عادی زبان و متون فلسفی گوناگون عبور کنیم و بتوانیم عناصر مشترک سنتهای فکری فلسفی مختلف را بیابیم.
"/>) دیدگاه فراسوی گفتگو ویا عبور از سطح عادی و روزمره زبان که یکی از عناصر کلیدی دیدگاه ایزوتسو در مطالعات تطبیقی است، را نیز باید در پرتو نظریه اصلی وی یعنی گفتگوی فراتاریخی دانست؛ چرا که تا نتوانیم از مرز محدودیتهای تاریخی و زبانی عبور کنیم، چیزی بعنوان فراسوی گفتگو معنا نمییابد و ایزوتسو این نکته را بخوبی دریافته است و فراسوی گفتگوی خود را در ساحت فراتاریخ مطرح مینماید و میپروراند.
"/>) پژوهشهای تطبیقی در دیدگاه ایزوتسو بیش از آنکه مابین دو سنت فکری غرب و شرق باشد مابین سنت و اندیشمندان شرقی است و سعی بر آن دارد تا احیای ارزش میراث اسلام ایرانی را از طریق مطالعات تطبیقی آن با فلسفههای شرقی نمایان سازد؛ «کوشیدم تا اهمیت فلسفه اسلامی را در متن فلسفه شرقی (بطور کلی فلسفههای هندی) نشان دهم و البته آن را از لحاظ فلسفه جدید در نظر بگیرم؛(<EndNote No="239" Text=" همانجا.