چکیده:
عرصه بینالملل در چند دهه گذشته شاهد ظهور تنوعی از بازیگران غیردولتی از جمله بومیها و جوامع محلی بوده است و تأکید تدریجی بر رهیافتهای پایین به بالا نسبت به توسعه پایدار، بر ضرورت وجود این بازیگران صحه گذارده و قدرت بخشیدن به آنها را شرطی اساسی در مبارزه با چالشهای جهانی قلمداد نموده است. مقاله حاضر در پی آن است که میزان امتزاج ارزشها و اعمال سنتی بومیها و جوامع محلی را در سیاستگذاریهای بینالمللی تعیین و جایگاه گروههای مزبور را به ویژه در حقوق بینالملل حفاظت از جانوران وحشی مورد بررسی قرار دهد.
خلاصه ماشینی:
اعلامیۀ بوداپست (١٩٩٩)١ نیز در بخش هایی به اهمیت دانش سنتی بومی ها و جوامع محلی پرداخته و در مادة ٣٨ خود و در دفاع از حقوق صاحبان دانش سنتی چنین می گوید: «لازم است چارچوب های حقوقی مناسبی را در سطح ملی گسترش داد تا نیازهای خاص کشورهای در حال توسعه ، دانش سنتی و منابع و محصولات آن را در خود جای دهند و شناسایی و حمایت از آنها را براساس رضایت اعلام شده واجدین عرفی و سنتی این دانش تضمین کنند.
مجموعه ای گسترده از معاهدات جهانی و منطقه ای در ارتباط با حفاظت از طبیعت ، در دوران پس از جنگ به وجود آمده که اشاره ای به حقوق بومی ها و جوامع محلی نداشته اند مگر شماری معدودی از کنوانسیون ها که یا مربوط به گونه هایی خاص می شوند مثل کنوانسیون مربوط به حفاظت از فک های خزدار اقیانوس آرام شمالی ١٩٧٦ ٣ یا مرتبط با مناطق خاص اند مانند کنوانسیون میراث جهانی یونسکو ٤،١٩٧٢ تحقیقاتی نیز روی این مسأله انجام گرفت که چطور بسیاری از جوامع با موفقیت توانسته اند اصلاحاتی را در کشورهای خود همچون کانادا، امریکا، استرالیا و نیوزیلند تضمین کنند تا بتوانند در مدیریت محیط زیستی دخالت داشته باشند.