چکیده:
گسترش مطالعات میان رشته ای در سال های اخیر سبب ایجاد تنوع در نگرش به مباحث ادبی به ویژه در زمینه نقد ادبی در ایران شده است. حال آنکه در این پژوهش ها توجه به استفاده از این ظرفیت های بینا رشته ای برای شناخت دقیق تر و ایجاد تحول در سایر زمینه های ادبی، همچون بلاغت و زیبایی شناسی کلاسیک شعر فارسی، تاحد زیادی مغفول مانده است. ازاین رو پژوهش حاضر درصدد است به شیوه توصیفی تحلیلی به مبحث تلمیح در بلاغت بپردازد و این عنصر بلاغی را براساس رویکردهای مطالعاتی نوین بینا رشته ای و نقد ادبی واکاوی و معرفی کند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که تلمیح، علی رغم سادگی ظاهری خود، یکی از پیچیده ترین و چندلایه ترین عناصر بلاغی است که می توان آن را با استفاده از دستاوردهای نوین رشته های مختلفی همچون زبان شناسی، نشانه شناسی، جامعه شناسی و برخی دیگر از نظریه ها و مباحث نقد و نظریه ادبی جدید بررسی و واکاوی کرد.
In recent years in Iran, the development of interdisciplinary studies has caused a variety of attitudes toward literary topics to be created especially in literary criticism. However, in these studies use of interdisciplinary capacities for a more accurate understanding and creating transformation in other literary fields such as rhetoric and classical aesthetics of Persian poetry has largely been neglected. Therefore, the present research seeks to address allusion topic in rhetoric by a descriptive-analytic approach and to identify and introduce this rhetorical element based on new interdisciplinary studies approaches and literary criticism. The results of the research indicate that allusion despite its apparent simplicity is one of the most complex and multilayer elements of the rhetoric that can be examined and looked up using the modern achievements of various disciplines such as linguistics, semiotics, sociology and some theories and discussions of literary criticism
خلاصه ماشینی:
بهعقیدۀ او، در واژه یا ترکیب تلمیحی مثل استعاره، دو صدای موجود در متن مرجع و متن حاضر کاملا در صدای جدیدی بههم پیوند مییابند و تمایل دارند باهم ترکیب شوند و سخن واحدی را ایجاد کنند که معنای آن با یک پیچش درونی غنی شده است؛ چنانکه در مثال فوق نیز درک ارتباط هدهد و بلقیس با سخن مولوی و یافتن و پیوند دادن مفهوم مشترک بین این دو متن سبب پیچیدگی و غنای مفهوم بیت میشود.
تلمیح و جناس بنابر اذعان بسیاری از نظریهپردازان حوزۀ بلاغت و نقد ادبی همچون پری و هالندر، تلمیح و جناس از یک ریشهاند؛ زیرا: واژۀ تلمیح allusion از نظر ریشهشناسی به illusion مربوط است و البته این دو واژه از ludo «بازی» play مشتق شده است؛ و واژۀ بلاغی لاتینallusion بهمعنای لغت بازی (play) است.
بر این اساس، در مواردی همچون: «هزار نقش برآرد زمانه»، خوشتر از آن/ که در تصور آیینۀ تو چهره گشود (شفیعی کدکنی، 1378: 130) که به داستانها و متنهای شناختهشدۀ فرهنگ و ادبیات ایرانی اشاره ندارد، هنگامی که شاعر ارجاعی مستقیم را با علامت نقلقول در شعر خود مشخص میکند، نوعی تلمیح است که اگرچه خواننده مرجع آن (دیوان انوری ابیوردی) را تشخیص ندهد، علامت گیومه، خود، به وجود داشتن قسمتی از متنی دیگر در متن حاضر دلالت میکند.
Desire in Language: A Semiotic Approach to Literature and Art. New York: Columbia University Press.