چکیده:
علیّت یکی از مهمترین دغدغههای بشری و از بنیادیترین مفاهیم فلسفی است. فیلسوفان غربی که اندیشه آنها، در این پژوهش مورد مطالعه است، از دوران باستان تا معاصر رابطه بین علّت و معلول را از چند نظر بررسی کردهاند. فیلسوفان سنتی و کلاسیک، بهویژه ارسطو، رابطه علّی را ضروری و قطعی دانستهاند. به این معنا که این رابطه بر اصل ضرورت بنا نهاده شده است و هر پدیدهای در جهان، ضرروتاً علتی دارد. در روایت کلاسیک که معمولاً فیلمهای هالیوودی نمونه آن هستند، علیت مهمترین عنصر است که وحدت و انسجام پیرنگ داستانی را تضمین میکند. به سبب آنکه علیت در سنت فلسفی ارسطو، ضروری بود، در روایت سینمایی کلاسیک نیز رابطه علت و معلول براساس اصل ضرورت است. این رابطه در روایت سینمایی پست مدرن بهصورت تصادفی در میآید. به نظر میرسد تغییرات رابطه علّت و معلول در اندیشه فلسفی، موجب دگرگونی علیّت در ساخت روایی فیلمها شده است. به این علت که روایت در سینمای ایران و فیلمهای داستانی بازتاب و انعکاس روایت در سینمای غرب است، این پژوهش تلاش دارد علاوهبر تحقیق و اثبات تأثیر علیّت در فلسفه بر رابطه علت و معلولی در روایت سینمایی، فیلم سینمایی طعم گیلاس(1378) را بهصورت هدفمند و به روش تحلیلی ـ توصیفی مورد تحلیل محتوایی قرار بدهد، تا دگرگونی روایت از طریق تغییر در روابط علت و معلولی بررسی شود.
خلاصه ماشینی:
به سبب آنکه علیت در سنت فلسفی ارسطو، ضروری بود، در روایت سینمایی کلاسیک نیز رابطه علت و معلول براساس اصل ضرورت است.
به این علت که روایت در سینمای ایران و فیلمهای داستانی بازتاب و انعکاس روایت در سینمای غرب است، این پژوهش تلاش دارد علاوهبر تحقیق و اثبات تأثیر علیت در فلسفه بر رابطه علت و معلولی در روایت سینمایی، فیلم سینمایی طعم گیلاس(1378) را بهصورت هدفمند و به روش تحلیلی ـ توصیفی مورد تحلیل محتوایی قرار بدهد، تا دگرگونی روایت از طریق تغییر در روابط علت و معلولی بررسی شود.
علیت در روایت سینمایی کلاسیک و مدرن علیت یکی از مهمترین اجزاء روایت در فیلم داستانی محسوب میشود و به این علت، طبق گفته بردول، روایت مبتنی بر سه جزء علیت، نظام زمانی و نظام مکانی است.
در روایت سینمایی مدرن که دیوید بردول به آن سینمای هنری نیز گفته است، علیت به مانند روایت کلاسیک، مشخص، ضروری و قطعی نیست، بلکه ابهام دارد و نسبی و احتمالی است.
بنابراین، فیلم پستمدرن در زنجیرهای از روابط علت و معلولی روایت نمیشود، بلکه این سیستم آشوب و بینظمی است که داستان را روایت میکند.
در این روایت، مخاطب منتظر و مشتاق ردیابی زنجیره علی و کشف اطلاعات از طریق روابط علت و معلولی نیست، زیرا وقتی عدم قطعیت وجود دارد و هیچ چیزی پایگاه و مبنای قطعی ندارد، علیت بیمفهوم است.
با این تفاسیر میتوان گفت، جستوجوی آقای بدیعی چند علت را در خود دارد که همگی به حدس و گمان مخاطب وابسته است نه اینکه علت و معلول و بهطور کلی ضرورت و قطعیتی در فیلم وجود داشته باشد.