چکیده:
اثبات و بررسی ادلهی برائت که یکی از بنیادیترین اصل در نزد اصولیین شیعه است، اهمیت زیادی دارد. برخی از اصولیین در اثبات اصل برائت به آیاتی از قرآن استناد کردهاند. در این مقاله سعی شده است مهمترین آیات اصل برائت مانند آیات 15 اسراء، 7 طلاق و 42 انفال را طرح نموده و نظرات اصولیین و مفسرین شیعه و اهل تسنن را در کتب اصولی و تفسیری، با یکدیگر تطبیق داده و شباهتها و تفاوتها را مشخص سازد. اصولیین درآیات مزبور دو دیدگاه دارند. بر اساس یک دیدگاه آیات مزبور بر اصل برائت دلالت دارند و بر اساس دیدگاه دیگر بر اصل برائت دلالت ندارند. در خصوص آیهی اول در تفاسیر اهل سنت بیشتر به تفاوت بین برائت شرعی و عقلی اشارهشده است و در تفاسیر امامیه نیز همانند دو دیدگاه اصولیون دو دیدگاه وجود دارد. مفسران شیعه و سنی آیه دوم حمل بر نفی تکلیف مالایطاق از طرف خداوند کردهاند، برخی از ایشان به مصادیقی از تکلیف مالایطاق، همچون انفاق بیش از توان، معرفت بدون در اختیار بودن اسباب آن و... اشاره نمودهاند، این نوع تفاسیر با تفسیر آیه به ممنوعیت هر نوع تکلیف مالایطاق منافات ندارند. بسیاری از مفسران هر دو مذهب آیه سوم را با توجه به شأن نزول، آیه را تفسیر کردند. آیات اصولی درگذر زمان تغییرات و تحولاتی را پشت سرنهادهاند، مفسران شیعی و اهل سنت و نیز دانشمندان اصولی هر دو مذهب فقهی در مورد آن آیات مشترکات زیادی دارند؛ بررسی تطبیقی آن آیات میتواند به همگرایی و نزدیکی دو علم اصول فقه و تفسیر کمک کند.
خلاصه ماشینی:
محقق خراساني استدلال به این آيه براي اثبات برائت را مورد انتقاد قرار داده و بر اين باور است که آية مزبور صرفاً دلالت بر آن دارد که عذابهاي الهي بر اقوام گذشته بدون اعزام پيامبران الهي نازل نميشده و بههيچوجه ربطي به مفاد اصل برائت ندارد؛ زيرا چنانچه عدم نزول عذابهاي الهي بهخاطر عدم استحقاق آنان بود، بيترديد براي موضوع مورد بحث (اثبات اصل برائت با آيات قرآن) ميتوانستيم به آن استدلال کنيم (آخوند خراساني، 1409ق، ص339).
اول، اين آيه بهدليل اينکه دلالت بر نفي استحقاق دارد نه فعليت، دلالت بر اصل برائت ندارد و اين آيه، اخبار از تعذيب امتهاي گذشته است.
اصوليان اهل تسنن نيز در مورد امکان استناد به اين آيه براي اثبات اصل برائت اختلاف دارند؛ چنانکه ابنحزم گفته است: «قائلان به اباحه به آيه ما کنا معذبين...
براساس تفسير وي، خداوند کسي را که حجت سمعي (مانند رسول) برايش نيامده است تعذيب نميکند و اين دلالت دارد بر اينکه هرکسي از اهل حرب که اسلام آورد و شرعيات سمعي به او نرسيد، نيازي نيست که چيزي (از شرعياتي که از او فوتشده است) را بعد از دانستن، قضا کند (جصاص، 1405، ج5، ص18).
مقام دوم: آن است که اين آيه بر اصل برائت دلالت ندارد.
Ha’eri Isfahani, Muhammad Hussain ibn Abd al-Rahim (1404 A.
Ibn Arabi, Muhammad ibn Abdollah, Ahkam al-Qur’an.
, Beirut: Dar al-Kotob al-‘Ilmiah, Manshurat Muhammad Ali Beizun.
Kiaharasi tabari, Ali ibn Muhammad (1405 A.
Shafe’ii, Muhammad ibn Eddris, Ahkam al-Qur’an.
Majma’ al-Bayan fi Tafsir al-Qur’an, Tehran: Naser Khosrow.