چکیده:
منظرهنگاری ایرانی با حضور تأثیرگذار خود اگرچه در نگاه عمومی بخشی از بافتروایی و در ارتباط با متن مصور به نظر میرسد، اما از نگرشی ویژه به طبیعت برخوردار است و جنبههایی نمادین به خود میپذیرد. چنانکه مناظر همیشه بهار نگارگری، مکان رویدادها را در حالتی ازلی و آغازین نمایش داده که به آن جلوهای تقدسگونه میبخشد. تحقیق پیشرو با در نظرداشتن این معنی به دنبال بررسی جنبههای اساطیری طبیعت در نگارگری مکتب شیراز سدههای8تا10هق است که با مضامین آفرینش طبیعت در فرهنگ ایران باستان مرتبط به نظر میرسد.
انعکاس برخی از مضامین تقدسگونه طبیعت در نگارگری ایران، بیشتر با شواهدی در رابطه با «کوه» و «زمین» و در تجلی مفهوم «مقدس» از مکان همراه است و آن را در آرای میرچا الیاده پیرامون تقدس مکان در طبیعت میتوان مشاهده نمود و از آن در این پژوهش بهره برد. واکاوی الگوی اسطورهشناسانه تقدس طبیعت در آرای الیاده و بازخوانی و ارجاع اسطورههای آفرینش طبیعت در ایران باستان به متون اصلی و پایۀ اساطیری قبل از اسلام مانند بخشهای مختلفی از اوستا، بهویژه «بندهش» و ردیابی آن در نگارگری و منظرهپردازی، هدف اصلی این تحقیق میباشد.
در همین راستا، این مقاله بهدنبال پاسخ دو سؤال اصلی است:1- اساطیر آفرینش طبیعت در ایران باستان تا چه اندازه در منظرهپردازیهایی از نگارگری حضور دارد؟ 2- الگوی تقدس محور طبیعت در اسطورهشناسی الیاده تا چه میزانی درباره آنها مصداق دارد؟
اطلاعات ضروری تحقیق، به صورت کتابخانهای و اسنادی جمعآوری شده و به روش توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار گرفتهاند. نتایج تحقیق نشان میدهد، بیان تجسمی ویژه از طبیعت و روح کلی مناظر نگارگری ایران که «زمین»و«کوه» دو عنصر غالب آن به شمار میرود، با روایتهای اساطیری از «طبیعت» در فرهنگ ایران باستان مرتبط بوده و در مواردی نیز به آنها اشاره مستقیم دارد و همانگونه که الیاده به «تقدس طبیعت» در اساطیر سرزمینهای مختلف اعتقاد دارد، الگوهای کلی طبیعتپردازی نگارگری ایران نیز نشاندهنده تقدس طبیعت و عناصر اصلی آن است.