چکیده:
ادبیات تعلیمی یکی از انواع کهن ادب فارسی است که علاوه بر ارتباط گسترده ای که با دیگر انواع ادبی از جمله حماسه، غنا، عرفان و طنز دارد، با دانش هایی چون علوم سیاسی، اجتماعی و علم کلام نیز پیوند مستمر و گاه مستقیم دارد؛ ازاین رو با توجه به اهمیت گفتمان های مختلف اجتماعی در شکل گیری ایدئولوژی حاکم بر جوامع و تجلی آن در نحوه تفکر اقشار گوناگون جامعه، در این تحقیق، قصد بر آن است که با واکاوی ریشه های اجتماعی، سیاسی و کلامی مضامین اندرزی از دوره سلجوقی تا تیموری، درک روشن تری از چگونگی شکل گیری مضمون های تعلیمی در شعر این دوره، که برخی از آن ها تا دوره مورد بحث سابقه ند اشتهاند، ارائه شود و علل شکل گیری آن ها تبیین گردد. البته در پژوهش حاضر از مضامین عام تعلیمی، که در تمام ادوار ادب فارسی نمونه های زیادی دارند، صرف نظر شده و تنها به بیان تعالیمی پرداخته شده است که ارتباط مستقیمی با شرایط اجتماعی و اندیشه های کلامی دارند.
خلاصه ماشینی:
نگاهي به علل تحول مضامين تعليمي از دورة سلجوقي تا تيموري (با تکيه بر گفتمان هاي اجتماعي و کلامي) دکتر رحمان مشتاق مهر- دکتر احمد گلي - فاطمه معنوي چکيده ادبيات تعليمي يکي از انواع کهن ادب فارسي است که علاوه بر ارتباط گسـترده اي کـه بـا ديگر انواع ادبي از جمله حماسه ، غنـا، عرفـان و طنـز دارد، بـا دانـش هـايي چـون علـوم سياسي، اجتماعي و علم کلام نيز پيوند مستمر و گاه مستقيم دارد؛ ازايـن رو بـا توجـه بـه اهميت گفتمان هاي مختلف اجتماعي در شکل گيري ايدئولوژي حاکم بر جوامـع و تجلـي آن در نحوة تفکر اقشار گوناگون جامعه ، در اين تحقيق ، قصد بر آن است کـه بـا واکـاوي ريشه هاي اجتماعي، سياسي و کلامي مضامين اندرزي از دورة سلجوقي تا تيمـوري، درک روشن تري از چگونگي شکل گيري مضمون هاي تعليمي در شعر ايـن دوره ، کـه برخـي از آن ها تا دورة مورد بحث سابقه نداشته اند، ارائه شود و علل شکل گيري آن ها تبيـين گـردد.
در ايـن دوران ، خانقاه ها، نه تنها محلي براي عرفا و صوفيه بـود بلکـه هـرج ومـرج هـاي سياسـي و کشمکش هاي مذهبي و به ويژه اوضاع نامساعد اقتصادي، باعث گـرايش مـردم عـادي بـه تصوف و تعاليم صوفيه شد؛ بدين گونه که مستمندان و مال باختگان ، گم کـردة خـود را در خانقاه ها و در پرتو تعاليمي چون فقر و درويشي و دنيا گريزي يافتند، تا جايي کـه برخـي براي گذران زندگي روزمرة خود پا به خانقاه گذاشته ، در لباس درويشي بـه تکـديگـري ميپرداختند، چنان که ابوالقاسم قشيري از قول يحيي بن معاذ در اين باره ميگويد «صـوف پوشيدن ، زهد نيست ، دکاني است و سخن گفتن اندر زهد، پيشـه اسـت » (قشـيري، ١٣٧٤: ٢٥١).