چکیده:
مدیریت و هدایت نفس در عرصه داشته ها و یافته ها، مبتنی بر شناخت خویش است که این خودشناسی، به نوبه خود پیش نیاز تکامل آدمی است. این مدیریت از رسالت های تربیت اخلاقی است. چیستی ابعاد نفس، گرایش های اصلی نفس و ترابط آنها با یکدیگر، رابطه معرفت نفس و تربیت اخلاقی، نقش معرفت نفس در شکوفایی و تثبیت تمایلات اخلاقی و پیوند میان اخلاق و روان شناسی به مفهوم اسلامی، پرسش هایی اند که در این پژوهش بررسی شده اند. معرفت، اگرچه شرط لازم برای شکوفایی، تصعید و نیرومندی گرایش های انسان است، در صورت همراه شدن با اراده است که می تواند ایفای نقش کند. برجسته سازی این پیوند، به مربیان این اطمینان را می دهد که اقدامات تربیتی خود را بر مبانی محکم برهانی و انسان شناختی فلسفی استوار کنند تا در عرضه راهکار ها و راهبردها، تزلزل و رفت و برگشت نظری و علمی یا عملی نداشته باشند. برای دستیابی به پاسخ، از روش توصیفی تحلیلی و شیوه استنادی استفاده شده است.
خلاصه ماشینی:
در پاسخ به این پرسشها، این پرسش مطرح میشود که نقطه اصلی و کانونی که باید محور و اساس فعالیتهای تربیتی، بهویژه تربیت اخلاقی باشد، چیست؟ ازآنجاکه موضوع تربیت اخلاقی، انسان است و با توجه به پیچیدگیهای شخصیتی هر فرد انسانی و فراوانی مخاطبین، ایجاد هرگونه تحولی در او نیازمند برنامهای دقیق، جامع و واقعنگر است تا اقدامات تربیتی مؤثر و مفید باشد.
کسی که از ابزار معرفتی عقل به خوبی استفاده کند و معرفت صحیحی نسبت به نفس انسانی پیدا کند و مستقلا یا با کمک نقل به این واقعیت برسد که حقیقت انسان نابود شدنی نیست و مجددا روزی باز خواهد گشت و زندگی ابدی خواهد داشت، از وجود این میل در طریق تکامل خودش میتواند به خوبی بهره بگیرد و برای فعالیتهای مثبت، سازنده و مطلوب اخلاقی، در چارچوب بینش اسلام، انگیزه قوی پیدا کند؛ ولی اگر انسان در به کار گرفتن عقل خود و شناخت حقیقت انسان تنبلی کند، نور معرفت در دل او نتابد و ایمان به آخرت نیاورد، طبعا آنچه را که به اسم حیات و زندگی میشناسد، منحصر در همین حیات و زندگی دنیاست و در نتیجه بقا و دوام همین زندگی را طلب خواهد کرد.
همچنین بر اساس این فرمایش مولای متقیان( که میفرماید: «کلما زاد علم الرجل زادت عنایته بنفسه، وبذل فی ریاضتها وصلاحها جهده؛ هرچه دانش شخص بیشتر شود، پرداختن وی به خود افزایش پیدا میکند و تاآنجاکه در توان دارد، در راه ریاضت و تربیت نفس و اصلاح خویش میکوشد» (تمیمی آمدی،1410، ص535)، میتوان گفت معرفتالنفس سلسلهجنبان معرفت به رب، مبدأ، مقصد، معاد و نبوت و امام بهعنوان انسانهای بالفعل و کامل است؛ یعنی اگر معرفتالنفس پیدا شود، راه برای ظهور سایر معارف باز خواهد شد.