چکیده:
موضوع علم و دین هماره به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در سیر تاریخی آرای مختلف پیرامون جامعیت قرآن تاثیر شایانی داشته است. نوشتار پیش رو روشن ساخته است که مسئله علم و دین به عنوان یک مبنا در چندگانگی نظریهها نقشی اساسی ایفا نموده است. در تحولات فکری پیرامون جامعیت و قلمرو قرآن، سه گرایش با سه نظر متفاوت از رابطه علم و دین تعریفی متفاوت از جامعیت قرآن به دست داده است. هر کدام از این گرایشها با اتخاذ سه نظریه تداخل، جدایی و سازگاری، رهیافتهای حداکثری، اعتدالی و حداقلی را از جامعیت قرآن برگزیدهاند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که از میان نظریههای سه گانه مذکور، رویکرد اعتدالگرایانه با داشتن شاخصههایی چون همگرایی با اصول و مبانی خاص نظام معرفتی دین اسلام و حرکت روشمند با مولفه خردگرایی توام با وفاداری به متن، رویکردی پذیرفتنی در ساحت جامعیت قرآن به نمایش گذاشته است.
خلاصه ماشینی:
بررسی رابطه علم و دین رابطه میان علم و دین در چهار صورت تعریف شده است: 1ـ تداخل علم و دین در این انگاره، علم تجربی جزئی از مقوله دین است؛ چون دین از سوی خداست و حق اظهار نظر درباره همه چیز حتی مسائل علوم تجربی را دارد.
از رهگذر این بحث روشن میشود که دیدگاه فوق یکی از مبانی و مبادی تصوری است که باعث گشته تا این نگرش، به قرائت حداقلی از جامعیت قرآن بسنده نماید؛ در نتیجه، دو حوزه کاملاً مجزا و بیگانه از هم برای علم و دین ترسیم میکند.
چرایی گزینش نظریه تعارض علم و دین در نگرش حداقلی آنچه باعث شده تا گروهی این اندیشه را بپذیرند، تعریف خاص آنان از عقل است.
چون اگر بپذیریم که علم و دین هر دو گزارههایی مربوط به ماهیت واقعیت و جهان عرضه میکنند که در واقع نیز چنین است، پس باید در باب نسبت علم و دین یکی از دو نظریه را پذیرفت: که یا یکسره متعارضاند یا اینکه حامی و مکمل یکدیگرند، اما تمایز کامل ممکن نیست؛ چرا که بشر نمیتواند زندگی و حیات خود و به تعبیر دقیقتر، واقعیت را به دو پاره جدا از یکدیگر تقسیم کند» (عبداللهی، جستارهایی در کلام جدید، 1388: 327)؛ بنابراین، نمیتوان با نگرشی سستبنیان سازه اندیشه جامعیت قرآن را ترسیم کرد.
نتیجه 1ـ یکی از نقاط انشعاب رویکردهای مختلف در ساحت جامعیت قرآن، از موضوع علم و دین است، اما آنچه باعث شده تا این رویکردها متفاوت از دیگری عمل نمایند، در خصوص جایگاهی است که به گزارههای دینی قائل شدهاند.