چکیده:
حاضر به بررسی عوامل اصلی شکلدهی به جایگاه غرب آسیا در
سیاست خارجی چین از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۷ میلادی میپردازد. موقعیت
استراتژیک چین در دهههای اخیر که به طور عمده مشاثر از رشد اقتصادی
و بالطبع آن توان نظامی و دیپلماتیک است. سیاست خارجی این کشور را
در حوزههای مختلف دچار تحول کرده است. یکی از مناطقی که در
سالهای گذشته در سیاست خارجی چین مورد بازتعریف قرار گرفته
ملاحظهای برای غرب آسیا قائل است؛ بهگونهای که جایگاه غرب آسیا در
استراتژیکی خود را در حوزههای اقتصادی و امنیتی دنبال میکند. بر این
اساس, مقاله حاضر در صدد پاسخ به این پرسش است که عوامل تحول
تدریجی در سیاست غرب آسیاای چین در طول سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۷
کدامند؟ پژوهش پیش روی با روش توصیفی-تحلیلی» به این سئوال
چنین پاسخ میگوید که بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸ و کاهش
تدریجی ارزش استراتژیک غرب آسیا برای امریکا و افزایش اتکا اقتصاد
سیاست غرب آسیاای چین از اصل عدم مداخله به سیاست گسترش
تعاملات اقتصادی سیاسی است.
خلاصه ماشینی:
از سوی دیگر، بحران اقتصادی جهانی سال ۲۰۰۸ که منشا آن به ایالات متحده بازمیگشت و بدهی ۲۰ تریلیون دلاری این کشور به عنوان بزرگترین اقتصاد جهان، بینتیجه ماندن بسیاری از مسائل مورد اختلاف چین و امریکا همچون کره شمالی، محیط زیست، مسائل پولی و مالی، تبدیل چین به دومین اقتصاد جهان و تلاشهای مضاعف برای گسترش روابط خود با بسیاری از کشورهای جهان، همه خبر از تغییراتی آرام، اما جدی در وضعیت نظام بینالملل پس از جنگ سرد میدهد.
ذخایر اثبات شده زغال سنگ چین ۵/۱۲ درصد از کل ذخایر جهانی است؛ علیرغم آن که چین جایگاه سوم را در میان تولیدکنندگان بزرگ نفت جهان به خود اختصاص داده و در عین حال دومین مصرفکننده بزرگ انرژی در جهان پس از امریکا است، اما به دلیل آن که ذخایر اثبات شده نفت این کشور حدود ٢٠ میلیارد بشکه است، که با توجه به روند مصرف کنونی، عمر آن حداکثر تا ١٥ سال آینده خواهد بود؛ این کشور به سومین وارد کننده بزرگ میعانات نفتی در جهان (پس از امریکا و ژاپن) تبدیل میشود و حدود ٧٦ درصد نفت مصرفی و ٥٢ درصد گاز مورد نیاز خود را از خارج وارد میکند.
از سوی دیگر، بیش از نیمی از نفت درباره امنیت انرژی از غرب آسیا تأمین میشود که همین مسئله نگرانی چین را درباره امنیت انرژی افزایش میدهد و علاوه بر این، 85 درصد انرژی وارداتی از مناطق حساسی مانند تنگههای مالاکا، هرمز و سوئز عبور میکند و بدیهی است هرگونه اختلال جدی در انتقال انرژی از این مناطق، کاهش سرعت یا حتی توقف رشد اقتصادی چین را به دنبال خواهد داشت (jian, 2011, p.