چکیده:
فرقه اسماعیلیه یکی از بزرگ ترین شاخه های تشیع به معنی عام است که در قرن های چهارم تا
هفتم هجری اهمیت بسیاری داشته است . ناصرخسرو یکی از شاعران اسماعیلی مذهب است که
از او آثا ری در زمینه های اجتماعی، اخلاقی، حکمی و دینی دیده می شود . یکی از زمینه های
شعری این شاعر بزرگ، که از عقاید اسماعیلیان نیز متاثر است ، مسا له جبر و اختیار است . جبر
و اختیار نه تنها در شعر ناصرخسرو بلکه در آثار شاعران دیگر نیز ، با توجه به مذهب آنها
انعکاس یافته و دارای تفاوت ها و تناقضات گوناگون است . در این پژوهش به بررسی جبر و
اختیار از دی دگاه ناصرخسرو پرداخته شده و به این نتیجه رسیده است که اعتقاد به جبر و
اختیار در شعر او جدای از تناقضات، به صورتی بینابین نمود پیدا کرده است.
خلاصه ماشینی:
» (موسوی خمینی،40:1362) مرحوم آملی در تعلیقۀ خود بر منظومۀ سبزواری چنین مینویسد: « اختیار عبارت است از: انتخاب یکی از دوطرف ولی اراده، تصمیم به انجام امر انتخابشده است و به نظر میرسد که اختیار به عنوان یک زمینۀ کلی مطرحشده و اراده نیرویی است که با توجه به آن زمینه، به فعل و یا ترک عملی اقدام مینماید در نتیجه انسان اگر مختار باشد امکان فعل و ترک هر دو درمورد وی وجود دارد و در صورت فرض مجبور بودن وی اجازۀ این امکان از او گرفته میشود.
امر و نهی کردن، وعده و وعید دادن شاعر خراسان برای اثبات وجود اختیار، وعده دادن و امر و نهی کردن را مطرح میکند و آن را دلیل بر وجود اختیار میداند: «اگر کار بوده است و رفته قلم چرا خورد باید به بیهوده غم؟ وگر ناید از تونه نیک و نه بد روا نیست بر تونه مدح و نه ذم عقوبت محالست اگر بت پرست به فرمان ایزد پستـد صنم ستمکار زی تو خدا نیست اگر به دست تو او کرد بر من ستم کتاب و پیمبر چه بایست اگر نشد حکم کرده نه بیش و نه کم؟ وگر جمله حقست قول خدای بر این راه پس چون گذاری» (ناصرخسرو،62:1378) در این ابیات او انسان را مورد خطاب قرار میدهد و میگوید: اگر میگویی آنچه که باید انجام شود، در آغاز مقدر و معین بوده است و ارادۀ انسان نمیتواند آن را دگرگون کند (اعتقاد به جبر) پس چرا بیهوده بر انجام کارهای خود غم میخوری؟ اگر انجام کارهای نیک و بد به دست تو نیست و از اختیار تو خارج است پس شایستۀ مدح و ذم نیستی.