چکیده:
در دوران استیلای خلافت عباسی بر سرزمین ایران، بسیاری از ایرانیان به دین اسلام گرایش یافتند و حکومت های وابسته به خلافت عباسی، همچون طاهریان و سامانیان، در ایران بر سر کار آمدند. با این حال افرادی بودند که اندیشه احیای مجدد سلطنت ساسانی را در ذهن خود می پروراندند. اغلب این اشخاص از میان بزرگان و شاهان محلی بودند. از میان آن ها سه تن، یعنی مازیار، اسفار و مرداویج، توانستند با تشکیل حکومت در برخی از مناطق ایران به مقابله با سپاهیان خلافت عباسی و حکومت های مسلمان ایرانی بپردازند. اما به دلیل اقتدار و نفوذ سپاهیان عباسی و حکومت های وابسته به آن ها، مقاصد و اهداف این سه تن با ناکامی مواجه شد و هر سه کشته شدند. در نتیجه پس از مرگ آن ها اندیشه احیای سلطنت ساسانی دیگر دنبال نشد. این مقاله از نوع توصیفی و با روش کتابخانه ای می باشد.
خلاصه ماشینی:
لازم به ذکر است که همزمان با غلبه ی مرداویج بر نواحی جبال و مجاور عراق، او که برای تسخیر اصفهان عزم خود را جزم کرده بود، بخشی از سربازانش را به سوی اصفهان فرستاد و آنها توانستند به راحتی بر اصفهان دست یابند و والی خلیفه به نام مظفر بن یاقوت را فراری دهند (خواند میر، ١٣٨٠: ٤٢٣).
از این رو، علی بن بویه را به حکومت کرج ابودلف منصوب، و به همراه برادرانش به سوی ری و سپس کرج اعزام داشت (ابن خلدون، همان: ٣/٧١٢).
از سوی دیگر، یاقوت با مرداویج و وشمگیر مکاتبه کرد تا به کمک یکدیگر، علی بن بویه را از بین ببرند (ابن مسکویه ، همان: ٥/٣٧٨).
دستگاه خلافت هم تا هنگام مرگ مرداویج قادر نشد نسبت به تصرف خوزستان واکنشی نشان دهد (ابن اثیر، همان: ١١/٤٨٥٢) و تنها پس از این زمان، یاقوت از عقب نشینی یاران مرداویج به ری استفاده کرد و خود را با شتاب به خوزستان رسانید.
در این باره در تجارب الامم آمده است که وقتی خبر مرگ مرداویج به بغداد رسید، محمد بن یاقوت (از بزرگان دربار خلیفه ) اظهار داشت که نقشه ی قتل مرداویج را کشیده است و غلامان او این کار را انجام داده اند و حتی اطلاعیه ای در این باب نوشت و برای حکام تابع خلیفه فرستاد (ابن مسکویه ، همان: ٥/٤١١).
او نیز همانند مرداویج نسبت به تسلط عباسیان بر ایران دل خوشی نداشت و از آن ها متنفر بود (ابن خلدون، همان: ٣/٧٠٩) و شاید همچون او میخواست بغداد را تصرف نماید.