چکیده:
یکی از برجسته ترین بدعت های متصوفه در اسلام، تقدیس ابلیس است. این بدعت توسط برخی از
صوفیان با هدف تطهیر چهره ابلیس از غبار تکبر که حاصل سرکشی در مقابل فرمان الهی بود، در فرقه
تصوف بروز و ترویج یافت. گرچه بطلان این بدعت به وضوح روشن است، اما باز به دلیل انحراف و
گرایش توده ایی از مردم به سمت این فرقه، نیاز است تا پژوهشی اجمالی در زمینه آشنایی با منشاء پیدایش تقدیس ابلیس و دلایل آن انجام گیرد. این بدعت از قرن دوم هجری توسط حسن بصری با مطرح کردن
خلقت نوری ابلیس ظهور یافت و با مرور زمان و فراهم شدن بستر مناسب در طی چند قرن بدست دیگر
مدافعان ابلیس از جمله؛ حسن بصری، عین القضات و احمد غزالی و. . . ، بیش از پیش گسترش یافت. افراد نام برده تقدیس ابلیس را با دلایلی توجیه نموده اند. آنان ابلیس را نمود ذات الهی و خیر مطلق میدانند.
دلایل تقدیس ابلیس را هم عواملی از جمله؛ جبر و اراده الهی در شقاوت ابلیس که به بی گناهی و مطیع
بودن ابلیس ختم میشود، توحید باوری ابلیس که از سجده به آدم سر باز میزند، عشق ابلیس که منجر
میشود جز معشوق و معبودش سجده بر دیگری را بر نتابد، ذکر کرده اند.
خلاصه ماشینی:
اما به دليل نوپا بودن اين تفکر، با کمال احتياط به پاک جلوه دادن چهره ابليس مشغول شد و ترجيح داد براي گسترش هرچه بيشتر اين تفکر به گونه اي از ابليس دفاع کند تا جامعه اسلامي که هميشه ابليس را دشمن اسلام و پيامبر، و نماد بدي و شرارت ميدانست بر عليه او به تندي موضع گيري نکند؛ بنابراين ، با رعايت تمام جوانب سعي در نفوذ و تزريق اين انديشه باطل و مسموم در بدنه اسلام کرد و راه را براي افراد بعد از خود از جمله حلاجچ و ابن عربي و عين القضات و غزالي و.
». (٩ / ١٣٥٠ : ج ١، ص ٣١٣) بنابراين تمسک صوفيان به اين دلايل و توجيهاتي که ساخته و پرداخته ذهن خود بود در صدد تطهير چهره ابليس از کبر مظهر اسم الهي و کفر و عصيان برآمده و از ابليس دفاع کردند و او را همچون پيغمبر خاتم اتم و اکمل ترين فرد در عالم هستي، مظهر اسم الهي دانسته و تا مقام ايشان ابليس را بالا برده و حتي در مواردي جايگاهي بالاتر از پيامبر اکرم براي او قائل شده و با زير سوال بردن حکمت و رحمت و تدبير خداوند او را در امتناع سجده ابليس مقصر جلوه داده و به بي گناهي ابليس معتقد بودند و با روش مغالطه با درهم آميختن حق و باطل در بعضي موارد سعي در فريب اذهان داشته اند.