چکیده:
«پساتلویزیون» اشاره به منسوخ شدن روشی خاص و پایان دورهای دارد که در آن تماشای
تلویزیون و مشارکت در آن انحصاری بود. همگرایی، به قابلیت استفاده از چندین سرویس بر
روی یک پلتفرم یا دستگاه گیرنده، یا امکان بهرهبرداری از هر سرویس بر روی چند دستگاه
اشاره دارد. با دموکراتیزه کردن فرایند تولید و توزیع ویدئو و اینترنتی شدن تلویزیون، همگرایی
به عرصه تازهای پا گذاشته است. در عصر «پساتلویزیون» تغییراتی صنعتی در ماهیت ابزار
تماشا، سبکهای تولید و سیستمهای توزیع پدید آمده و یک اقتصاد جدید تولید تلویزیونی
در حال وقوع است. تجربهی تماشای تلویزیون در مرحله جدا شدن از یک دستگاه مشخص
بوده و با وجود یک اینترنت همهگیر و همیشه متصل، که پهنای باند وسیعی دارد» مردم
صرفنظر از اینکه کجا باشند. میتوانشد به سریالها و برنامههای تلویزیونی یا سایتهای
اینترنشی موردعلاقهشان دسترسی پیدا کنند. این پژوهش که با روش توصیفی - تحلیلی و با
استفاده از منابع کتابخانهای صورت گرفته، پاسخ به این پرسش را جستوجو میکند که
نظریههای پیشین تا چه حد برای نظریهپردازی دربارهی تلویزیون، به عنوان رسانهای در حال
دگرگونی، توانمند هستند و برای تفسیر و توضیح تلویزیون در زمینهی تولید. توزیع و مخاطب
چه الگوهای نظری را میتوان به کار گرفت؟ مقاله در انتها به این نتیجه میرسد: اکنون با
تحقق همگرایی رسانهها و از بین رفشن امکان تدریجی کنترل بر محتوا، تاثیرات گستردهای
در زمینههای اقتصادی, اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جوامع، از لحاظ نظام ارتباطات - به ویژه
ارتباط تلویزیونی - در حال وقوع است.
خلاصه ماشینی:
تجربه ی تماشـای تلویزیون در مرحله جدا شـدن از یک دسـتگاه مشـخص بـوده و بـا وجـود یـک اینترنـت همه گیـر و همیشـه متصـل ، کـه پهنـای بانـد وسـیعی دارد، مردم صرف نظـر از اینکـه کجـا باشـند، می تواننـد بـه سـریال ها و برنامه هـای تلویزیونـی یا سـایت های اینترنتـی موردعلاقه شـان دسترسـی پیـدا کننـد.
ایـن پژوهـش ، پاسـخ بـه ایـن پرسـش را جسـت وجو می کنـد کـه نظریه هـای پیشـین ، تـا چه حـد بـرای نظریه پـردازی دربـاره ی تلویزیون به عنـوان رسـانه ای در حال دگرگونـی ، توانمنـد هسـتند؟ آیـا بـا توجه به شـرایطی کـه همگرایی رسـانه ها بـه وجود آورده اسـت ، بایـد مفاهیـم نظـری جدیـد تولید شـود یـا نظریه هـای قدیم هنـوز معتبر و کارآمـد هسـتند؟ بـا توجـه بـه نظـر تعـدادی از نظریه پـردازان تلویزیـون مبنی بـر وجود نوعـی بحـران و عـدم ثبات ، برای تفسـیر و توضیـح تلویزیون در زمینـه ی تولید، توزیع و مخاطـب چـه الگوهـای نظـری را می تـوان بـه کار گرفت ؟ در چنیـن شـرایطی باید تأمل کـرد کـه چه کسـی محتـوای تلویزیـون را تولید می کنـد؟ برنامه هـای تلویزیونـی چگونه توزیـع می شـوند؟ مخاطبـان چـرا و چگونه تلویزیون را تماشـا و هزینـه ی آن را پرداخت می کننـد؟ همـه ی این مسـائل دسـتخوش دگرگونی اسـت .
پیشینه ی پژوهش در دهـه ی اخیـر بـا توجـه بـه تغییراتـی کـه توسـعه ی شـبکه ها، سـهولت در تولید و توزیـع ویدئو، تعـدد پلتفرم ها و همگرایی رسـانه ای به وجود آورده انـد، مطالعات مختلفی در زمینـه ی دگرگونی هـای تلویزیـون انجـام شـده اسـت .