چکیده:
هدف این پژوهش بررسی انگارهها و ایدهآلهای نظریه رادیکال در اقتصاد سیاسی جهانی با تاکید بر محور «توسعه» است. بنابراین، پرسش اصلی این نوشتار ماهیت و چیستی مفهوم توسعه در رویکردهای متنوع رادیکالیسم نظیر مطالعات استعمار و امپریالیزم، نظریه وابستگی، نئوکلونیالیزم، جهانی شدن و تطورات مفهوم «توسعه» در هر یک از این نظریات است. یافتههای این پژوهش که به روش توصیفی – تحلیلی انجام شده و دادهها به روش کتابخانهای گردآوری شدهاند، نشان میدهد، در تمام نظریات، ارتباط و پیوندی ناگسستنی میان دینامیزمهای نظام سرمایهداری و کارکردهای آن با مفهوم توسعهیافتگی یا توسعهنیافتگی در سطوح مختلف ملی، بینالمللی و جهانی مطرح شده است که در تمامی آنها ویژگیهای ذاتی نظام سرمایهداری کمابیش استثمار، نابرابری، و روابط غیرانسانی توصیف شده است. در حالی که درک ایدهآلهای رادیکالیستها در نظریه رادیکالیسم در اقتصاد سیاسی جهانی یا روابط بینالملل پیچیدگیهای فلسفی زیادی دارد، اما این ادبیات پیچیده در جهت نفی انسان ایدهآل غربی به عنوان محور توسعه و تاکید بر نسبی بودن و بومی بودن ایدهآلهای جوامع مختلف در ارتباط با موضوع توسعه است. مفهوم توسعه به عنوان چگونگی ساختن جامعهای برابر از لحاظ روابط اقتصادی و تولیدی دیگر در مرکز توجه رادیکالها قرار ندارد، بلکه آنچه اهمیت دارد تاکید بر انسانیتر نمودن مناسبات موجود در همه سطوح است. رادیکالها اگرچه در توسعه و ترویج ادبیات و فلسفه مرتبط با مباحث توسعه یافتگی یا توسعه نیافتگی نقش مهم و کلیدی داشتهاند، اما واقعیت آن است که آنها عملا نتوانستهاند نمونهای از یک مدل توسعه مبتنی بر آراء و مفروضات واقعی خود در سطح ملی و جهانی ارائه دهند.
خلاصه ماشینی:
در حالی که درک ایده آل های رادیکالیست ها در نظریه رادیکالیسم در اقتصاد سیاسی جهانی یا روابط بین الملل پیچیدگیهـای فلسفی زیادی دارد، اما این ادبیات پیچیده در جهت نفی انسان ایده آل غربی به عنوان محور توسعه و تأکید بر نسبیبـودن و بـومیبـودن ایده آل های جوامع مختلف در ارتباط با موضوع توسعه است .
به همین ترتیب ، در نگرش مارکسیست ها چارچوب سیاسی سیستم بین المللی حاکم نیز بازتابی از روابط قدرت در اقتصاد فراملی مبتنی بر بازار است و مطالعات هژمونیک در مرکز آن قرار دارد ( ,٢٠٠٧ ,Smith Baylis .
این نظریه به نگرش انتقادی رادیکالیسم در زمینه مفهوم توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی در بستری اقتصادی و نقش نظام سرمایه داری جهانی وفادار ماند، اما بیشتر چارچوبی فرهنگی - اجتماعی را برای تبیین و تحلیل تحولات در اقتصاد سیاسی جهانی در نظر گرفت .
217) به این ترتیب ، کاکس به عنوان رادیکالیستی منتقد، توسعه یا توسعه نیافتگی را فقط در ارتباط با نظم جهانی، ترتیبات مرتبط با دولت هژمونیک و روابط اقتصادی و مالی تشدیدشده ناشی از شرایط جهانی شدن اقتصاد و سازوکارهای مرتبط با سامانمندی جهانی تحلیل کرده و سعی می کند تحولات مرتبط با مالیه بین المللی را در مرکز و کانون توجه خود قرار دهد.
Introduction to international relations, Theories and Approaches, United Kingdom: Oxford University Press.