چکیده:
داستان شیر و نخجیران مثنوی معنوی یکی از پیچیدهترین داستانهای این کتاب است که ویژگیهای منحصربهفرد آن ظرفیت شگفتانگیزی را برای خوانشهای متعدد فراهم میکند. نظریه رمزگان رولان بارت یک چارچوب نظری روشمند و خلاقانه است که بهخوبی میتواند از پس پیچیدگیها و دلالتهای گسترده متن ادبی برآید. تلاش پژوهش حاضر در این راستاست که با بهکارگیری نظریه رمزگان رولان بارت به عنوان الگو، به روایتشناسی یکی از داستانهای بلند مثنوی معنوی با عنوان «نخجیران و شیر» بپردازد و نشان داده شود که روایت این داستان تا چه اندازه از کیفیتی باز در تولید معانی مختلف برخوردار است. همچنین، ضمن بررسی ویژگیهای خاص زبان مولانا در این روایت، میزان قابلیت نظریه رمزگان را در تحلیل یک متن کلاسیک و کاملا بومی ادب پارسی بیازماید. ازجمله دستاوردهای پژوهش حاضر میتوان به این موارد اشاره کرد: 1. روایت نخجیران و شیر تنها یک متن صرفا خواندنی نیست، بلکه با توجه به دادههایی که از کاربرد نظریه رمزگان بر آن بهدستآمده، ظرفیت کاملا مناسبی برای نوشتنی خواندنی شدن دارد. 2. از مهمترین فاکتورهایی که این روایت را به متنی باز و متکثر تبدیل میکند، ویژگیهای خاص روایتگری راوی در این داستان و نیز ماهیت کاملا تمثیلی روایت است.
خلاصه ماشینی:
تحليل روايي داستان «نخجيران و شير» مثنوي معنوي با رويکرد زبان شناسي رمزگان رولان بارت 1 داود اسپرهم دانشيار گروه زبان و ادبيات فارسي دانشگاه علامه طباطبائي مولود شاگشتاسبي دانشجوي دکتري گروه زبان و ادبيات فارسي دانشگاه علامه طباطبائي عزيزلله سالاري استاديار دانشگاه صدا و سيما تاريخ دريافت مقاله : ١٠/٢٨/ ٩٦ تاريخ پذيرش مقاله ٩٧/٨/٣ چکيده داستان شير و نخجيران مثنوي معنوي يکي از پيچيده ترين داستان هاي اين کتاب است که ويژگـيهـاي منحصربه فرد آن ظرفيت شگفت انگيزي را براي خوانش هاي متعدد فراهم ميکند.
هرچند تـاکنون رويکـرد رمزگـان پنجگانـه بـارت بـراي تحليـل متن هاي بسياري، به ويـژه متـون معاصـر و داسـتان هـاي کوتـاه فارسـي کـاربرد خـوبي داشته است ، اما استفاده از اين رويکـرد بـراي تحليـل متـون کلاسـيک فارسـي، از جملـه داستان هاي مثنوي ناچيز بـوده اسـت و در زمينـه روايـت شناسـي نشـانه شناسـانه داسـتان نخجيران و شير با رويکرد رمزگان رولان بارت تاکنون پژوهشي انجام نشده است .
مولانا به طور قطعي با هيچ يک از شخصيت ها همدلي نميکند و سرانجام ، خواننده را در اين تناقض هاي گوناگون رها ميکند که بالأخره توکل ، يا جهد، يا هر دو؟: «گفـــت پيغمبـــر بـــه آواز بلنـــد بـــا توکـــل زانـــوي اشـــتر ببنـــد» (مولوي، ١٣٩٣: ٣١٧) به نظر ميرسد که در ابتداي داستان به سبب نگاه شير به تلاش و کسب ، با شـير همـدل است و همين شير که تسليم وظيفه خوري از نخجيران شده بود، ديگر اعتقاد خود را کنـار گذاشت .