چکیده:
ابزارگرایی کیفری عبارت است از «استفاده از مقولات کیفری به عنوان در دسترس ترین ابزار برای دستیابی به هر هدف و مصلحتی، به منظور حل یا تسکین سریع و آسان یک مساله، بدون در نظر گرفتن اصول مسلم حقوقی و اخلاقی». در نوشتار حاضر در پاسخ به این پرسش که زمینه ساز های بروز ابزارگرایی کیفری در نظام های سیاست جنایی کدام اند، دو دسته عوامل را برشمرده ایم: نخست بسترهای نظری شامل بنیان های سیاسی، مدل سیاست جنایی و مبانی اخلاقی. دوم بسترهای عملی که دربرگیرنده غلبه عقلانیت ابزاری و تک گفتاری در حوزه عمومی، مناسبات قدرت و در نهایت ویژگی های فردی کارگزاران سیاست جنایی است. سپس در پاسخ به این پرسش که برای برون رفت سیاست جنایی از ابزارگرایی کیفری چه می توان کرد، خنثی سازی بسترهای ابزارگرایی کیفری از طریق مستقر کردن اخلاق فضیلت گرای اسلامی به جای اخلاق پیامدگرا به ویژه در بنیان های سیاسی، اجرای فرایندهای تقنینی، قضایی و اجرایی سیاست جنایی در حوزه عمومی و در فضای مفاهمه، ارتقای دانش دست اندرکاران سیاست جنایی و گزینش افراد خلاق و عاری از مشکلات روان شناختی برای تصدی این سمت ها مطرح می شود.
خلاصه ماشینی:
به طور کلي سياســتي که حکومت هاي مختلف در ارتباط با حل مســألۀ حدود قلمروي دخالــت خود در آزادي ها و در نتيجه ممنوع کــردن و قانونگذاري کردن پيرامون رفتارهاي شهروندان شــان اتخاذ مي کنند؛ ريشه در اين مسألۀ بنيادين فلسفۀ سياسي دارد که هدف از تشکيل حکومت چيست ؟ اساســا حکومت ، موضوعيت دارد يا طريقيت ؟ آيا خود حکومت و ِ وجود و حفظ آن هدف است يا اينکه حکومت ، وسيله اي است براي رسيدن به هدفي ديگر؟ بديهي است اگر در فلسفۀ سياسي ، خود حکومت موضوعيت داشته و والاترين هدف فعاليت ِ ِ حکومــت ، حفظ خود باشــد در چنين حکومتي ، براي تحقق اين هــدف به هر ابزاري حتي ِ زور و خشــونت و ساير ابزارهاي قهرآلود مانند کيفر متوســل خواهند شد؛ اما چنانچه براي حکومــت موضوعيت قايل نبوده و بر اين باور باشــند که حکومت ، اهدافي جز حفظ خود را دنبال مي کند، باز هم بســته به هدفي که حکومت براي خود در فلســفۀ سياسي اش ترسيم کرده ، ممکن است گرفتار ابزارگرايي کيفري شود.
مي ري دلماس مارتي ، نظام هاي بزرگ سياست جنايي ، ترجمۀ علي حسين نجفي ابرندآبادي ، ج ١ (تهران : ميزان ، ١٣٨١)، ٦٢.
٢. مي ري دلماس مارتي ، نظام هاي بزرگ سياست جنايي ، ترجمۀ: علي حسين نجفي ابرندآبادي ، ج ٢ (تهران : ميزان ، ١٣٨٧)، ٥٩.
Key Words Goal and mean, power, authority, moral, criminal policy model