چکیده:
اندیشه حکومت اسلامی در دوران مدرن و چیستی و چگونگی تشکیل و اعمال آن در این عصر و نسبت آن با دموکراسی غربی و دستاوردهای غیرمسلمانان، مهمترین دغدغهی اندیشمندان سیاسی مسلمان معاصر بوده است. در این بین، روشنفکران دینی در جهان عرب از پیشگامان طرح سؤال در این باب و دادن پاسخهای مقتضی بودهاند. شیخ محمد عبده که از پیشگامان طرح اندیشه بازگشت به سلف صالح و پیرایش دین از خرافات است، از مهمترین اندیشمندانی است که رجوع به آثار و اقوال او میتواند ما را در فهم تاریخی این نظریات کمک کند. عبده علاوه بر تأکید بر آموزش مردم و تقدم آن بر هرگونه اعمال سیاسی، در مقابل اتفاقات سیاسی زمانه خود ساکت ننشست و با پرداختن به مفاهیمی همچون معنای حکومت، حاکم، شکل حکومت اسلامی، شرایط خلیفه، اختیارات خلیفه، معنای أولیالأمر، نقش شورا در حکومت اسلامی، فرق بین سلطنت و حکومت اسلامی و فرق بین تئوکراسی و حکومت اسلامی، گنجینهای گرانبها در اختیار محققین در این حوزه گذاشت. این نوشته کوشیده است که با پرداخت هرچند اجمالی به این مفاهیم در گفتمان حقوقی-سیاسی عبده، به واکاوی ریشههای اندیشهی حکومت اسلامی در دنیای امروز که مهمترین آنها جریانهای اخوان المسلمین و داعش هستند بپردازد و با دوری از مناقشات قومی-مذهبی، از یکی از بزرگترین تئوریسینهای این مکتب مطالبی را نقل کند که به فهم گفتار و رفتار گروههای سلفی امروز کمک کند.
The thought of Islamic rule in modern times and how it was formed and applied in this era, and its relation to Western democracy and the achievements of non-Muslims, was the main concern of contemporary Muslim political thinkers. Meanwhile, religious intellectuals in the Arab world have been pioneers in asking questions and giving adequate responses. Sheikh Mohammed Abduh, who is one of the pioneers of the idea of returning to the forefront of righteousness, and the extension of religion to superstition, is one of the most important thinkers who can refer to his works and words, which can help us in the historical understanding of these ideas. Abduh, in addition to emphasizing the education of the people and its primacy over all political acts, did not remain silent against the political events of his time and by addressing concepts such as the meaning of the state, the ruler, the form of Islamic government, the conditions of the caliph, the powers of the caliph, the meaning of the oval, the role of the council in The Islamic government, the difference between the monarchy and the Islamic government, and the difference between theocracy and Islamic government, provided valuable treasures to researchers in this area. This paper tries to pay attention to these concepts in the legal-political discourse of Abduh, paying attention to the ideological roots of the Islamic government in today's world, the most important of which are the movements of the Muslim Brotherhood and ISIL, and by avoiding ethnic-religious disputes, one of the The largest theorists of this school are quoted to help understand the speeches and behavior of today's Salafist groups.
خلاصه ماشینی:
بررسي فقهي حقوقي ديدگاه شيخ محمد عبده پيرامون حکومت * محمدسعيد ممتازنيا چکيده انديشه حکومت اسلامي در دوران مدرن و چيستي و چگونگي تشکيل و اعمال آن در اين عصر و نسبت آن با دموکراسي غربي و دستاوردهاي غيرمسلمانان ، مهم ترين دغدغه ي انديشمندان سياسي مسلمان معاصر بوده است .
وقتي که مردم قلبا به وجود حاکم مافوق قدرت هاي بشري اقرار کردند و يقين نمودند که همه بايد در اجراي احکام الهي سهيم باشند و به آنچه که خداوند امر کرده اطاعت کنند، در اين صورت است که مردم براي حفظ حقوق خويش و دفع شر ديگران به صاحب اين قدرت اعتماد و اطمينان پيدا ميکنند و از تعصبات بيجاي قومي و نژادي بينياز ميشوند؛ زيرا با وجود چنين قدرت مقدس عادل ، ديگر مردم براي حفظ موجوديت خويش به آن گونه تعصبات نياز ندارند و در نتيجه آثار آن تعصب ها به تدريج از ذهن مردم زايل ميشوند و انسان ها در سايه عدالت واقعي زندگاني ميکنند (عبده ، ١٣٥٦، ص ٧٣).
او معتقد بود که براي آماده ساختن مردم ، براي امر مشورت و انتخاب نمايندگان مجلس بايد به تشکيل حکومت مشروطه متوسل شد و اگر حکومت مشروطه مانع پيشرفت ملت در اين راه شود، بايد آن را نادرست و يا دست کم زودرس اعلام کرد و اگر حکومت استبدادي يا حتي حکومت بيگانه به احراز مقصود ياري کند بايد آن را تحمل کرد چراکه بدون اصلاح اخلاقي ، ديني و سياسي مردم ، استقرار چنين حکومتي و اجراي اصول و احکام آن ، غيرممکن و يا بينتيجه خواهد بود (صالحي نجف آبادي ، ١٣٧٤، ص ١١٠).