چکیده:
بحران سوریه یکی از مهمترین رویدادهایی است که سیاست خارجی و به دنبال آن، امنیت ملی ایران را تحت تاثیر قرار داده است؛ بهطوری که وضعیت سوریه برای ایران بهعنوان بازی با حاصل جمع جبری صفر درآمده، هرگونه تحول در ساختار سیاسی این کشور، ضریب امنیتی ایران را بهشدت کاهش میدهد (مفروض). با این مقدمه، این پژوهش چند هدف را پیگیری کرده است: 1- تبیین دلایل اهمیت راهبردی سوریه برای ایران؛ 2- تشریح نحوه تاثیرگذاری بحران سوریه بر امنیت ملی ایران در حوزههای مختلف؛ 3- تبیین نحوه رقابت ایران با قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای در سوریه و 4- تبیین راهبرد امنیتی ایران در قبال بحران سوریه. همچنین، مقاله این فرضیه را بررسی میکند که امنیت ملی ایران در صورت تداوم بحران در سوریه، با توجه به افزایش تهدیدها از سوی رقبای منطقهای و فرامنطقهای کاهش مییابد. برای ارزیابی فرضیه، از نظریه موازنه تهدید استفاده شده که میتواند تهدیدات پیشروی ایران در سوریه را به درستی تحلیل کند. روش تحقیق نیز برای بررسی موضوع بر مبنای روش تاریخی، توصیفی و تحلیلی است. یافتههای تحقیق نشان داد که به علت برهم خوردن توازن تهدید علیه ایران در نتیجه تداوم بحران سوریه، این کشور میکوشد به موازنهسازی قدرت مبادرت ورزد. درنتیجه، راهبرد امنیتی ایران برای برونرفت از بحران، حمایت همهجانبه از اسد است.
خلاصه ماشینی:
پس اهميت موضوع از چند جهت قابل بررسي است : ١- بحران سوريه به علت تأثيرگذاري مستقيم آن بر امنيت ملي ايران ، جزو اولويت هاي سياست خارجي و دفاعي بوده و بنابراين ، نيازمند راه حل راهبردي است ؛ ٢- از آنجا که سوريه حلقه واسط ميان ايران و محور مقاومت به شمار رفته ، هرگونه تغيير رژيم در اين کشور به تضعيف راهبرد سياست خارجي ايران در حمايت از نيروهاي مقاومت منجر ميشود؛ ٣- تداوم بحران در سوريه ، رويکرد اسرائيل در منطقه ؛ به ويژه در قبال ايران را از حالت تدافعي به تهاجمي تغيير داده ، امنيت ملي ايران را با چالش جدي مواجه خواهد کرد؛ ٤- تداوم بحران در سوريه ، به پررنگ تر شدن حضور نيروهاي تکفيري در سوريه و حتي عراق انجاميده که ميتواند در ميان مدت امنيت فيزيکي(مرزي) ايران را به مخاطره اندازد؛ ٥- به دليل حمايت ايران از دولت سوريه و حمايت عربستان از مخالفان دولت که به 1.
تبعات سياست ترکيه در قبال بحران سوريه از چند منظر قابل تحليل است : ١- احياي نقش منطقه اي ترکيه در قالب سياست عثمانيگرايي جديد؛ ٢- گسترش نفوذ سياسي و اقتصادي در خليج فارس و حتي ترتيبات امنيتي منطقه اي؛ ٣- بهبود روابط با اسرائيل به دليل رويکرد تغيير رژيم در سوريه به عنوان سياست مشترک ترکيه و اسرائيل ؛ ٤- تضعيف جايگاه منطقه اي ايران و تغيير موازنه قدرت به نفع ترکيه درنتيجه حذف اسد به عنوان متحد اصلي ايران (فاطمي نسب و چگيني،١٧٧:١٣٩٠-١٧٨)؛ ٥- نزديکي به غرب در قالب سياست پيوستن به اتحاديه اروپا(مسعودنيا و ديگران ، ١٠٦:١٣٩١).