چکیده:
در شرایطی که جمهوری خلق چین، رویکرد توسعه اقتصادی، صنعتی و تجارت خارجی را دنبال میکند، نیاز این کشور به منابع انرژی فسیلی مانند نفت و گاز افزایش یافته و چنین رویهای افزایش واردات این محصولات را از نقاط مختلف دنیا؛ بهویژه خلیجفارس در پی خواهد داشت. محرک اصلی چین در فعالتر شدن در خلیجفارس، نیاز به انرژی و به موازات آن کمرنگتر شدن نقش ایدئولوژی در سیاست خارجی از دهه هشتاد است. پرسش محوری این مطالعه، به چگونگی سیاست چین در خلیجفارس میپردازد و در همین راستا، روند حضور این قدرت فرامنطقهای در این حوزه استراتژیک انرژی بررسی میشود. آیا جمهوری خلق چین برای پرهیز از اختلال در جریان آزاد نفت در خلیجفارس، بدون ایفای نقشی موثر با دنیای غرب همسو خواهد شد و یا بهعنوان بازیگری موثر و در رقابت با ایالات متحده آمریکا در معادلات منطقهای ایفای نقش میکند؟
فرضیه پژوهش بر این نکته تاکید دارد که به موازت افزایش نیاز به انرژیهای فسیلی، چین حضور گستردهتری در خلیجفارس در قالب مراودات اقتصادی، بازرگانی و بهصورت واردات نفت، صادرات کالا و خدمات به کشورهای منطقه خواهد داشت. به نظر میرسد چین درصدد ایجاد فضای امنیتی و مقابله با نفوذ امریکا در این منطقه نیست و در سایه همکاری با غرب، وجود ثبات در منطقه را اولویت خود میداند. چین در سایه سیاست کلان موازنه نرم با آمریکا، رویکرد تعامل با آمریکا را در حوزه خلیجفارس دنبال میکند و در همین راستا، با برقراری روابط اقتصادی با بازیگران اصلی منطقهای و ایجاد حس وابستگی در آنها به روابط با چین، میکوشد جایگاه خود را در منطقه بهعنوان یک بازیگر ضروری تثبیت کند.
در این مطالعه، از روش توصیفی-تحلیلی بهره گرفته شده است ودر ارائه دادهها سعی شده تکیه بر اسناد باشد.
خلاصه ماشینی:
آيا جمهوري خلق چين براي پرهيز از اختلال در جريان آزاد نفت در خليج فارس ، بدون ايفاي نقشي مؤثر با دنياي غرب همسو خواهد شد و يا به عنوان بازيگري مؤثر و در رقابت با ايالات متحده آمريکا در معادلات منطقه اي ايفاي نقش ميکند؟ فرضيه پژوهش بر اين نکته تأکيد دارد که به موازت افزايش نياز به انرژيهاي فسيلي، چين حضور گسترده تري در خليج فارس در قالب مراودات اقتصادي، بازرگاني و به صورت واردات نفت ، صادرات کالا و خدمات به کشورهاي منطقه خواهد داشت .
چين در سايه سياست کلان موازنه نرم با آمريکا، رويکرد تعامل با آمريکا را در حوزه خليج فارس دنبال ميکند و در همين راستا، با برقراري روابط اقتصادي با بازيگران اصلي منطقه اي و ايجاد حس وابستگي در آنها به روابط با چين ، ميکوشد جايگاه خود را در منطقه به عنوان يک بازيگر ضروري تثبيت کند.
چين در سايه سياست کلان موازنه نرم با آمريکا، رويکرد تعامل با آمريکا را در حوزه خليج فارس دنبال ميکند و در همين راستا، با برقراري روابط اقتصادي با بازيگران اصلي منطقه اي و ايجاد وضعيت وابستگي آنها به چين ، ميکوشد جايگاه خود را در منطقه به عنوان يک بازيگر ضروري تثبيت کند.
(2010) " Persian Gulf-Pacific Asia linkages in the Twenty-First Century: A Marriage of Convenience?" Research Paper, Kuwait Programme on Development, Governance and Globalization in the Gulf States, Available at: http://www.
“THE NEW SILK ROAD, “CHINDIA,” AND THE GEO-ECONOMIC TIES THAT BIND THE MIDDLE EAST AND ASIA” CHINA AND THE PERSIAN GULF.