چکیده:
این پژوهش با هدف بررسی سطح گرایش دانشجویان دختر دانشگاه فرهنگیان شهربندرعباس به تفکر انتقادی و با تاکید بر سرمایه فرهنگی انجام یافته است. متغیر وابسته پژوهش گرایش به تفکر انتقادی و متغیرهای مستقل، سن، رشته تحصیلی، سنوات تحصیل در دانشگاه، پایگاه اقتصادی –اجتماعی، میزان اعتماد به محتوای شبکههای اجتماعی و سرمایه فرهنگی است. جامعه آماری مورد پژوهش همه دانشجویان دختر دانشگاه فرهنگیان شهر بندرعباس هستند که در مرکز پردیس فاطمه الزهرا شهر بندرعباس به تحصیل اشتغال داشتهاند که از تعداد 405 دانشجو نمونهای 120 نفری بر اساس جدول مورگان انتخاب شده و مورد آزمون قرار گرفتند. ابزار سنجش پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی ریکتس (2003) و پرسشنامه سرمایه فرهنگی بوردیو بود. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار spss نشان دادکه دانشجویان نمره متوسطی از گرایش به تفکر انتقادی کسب کردند. فرضیههای پژوهش با استفاده از ضرایب همبستگی اتا و پیرسون مورد سنجش قرار گرفتند. بر اساس نتایج پژوهش رابطه همبستگی ضعیفی بین متغیرهای زمینهای، سن، سنوات تحصیل در دانشگاه و گرایش به تفکر انتقادی وجود دارد. همچنین حاصل از تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که متغیرهای مستقل زمینهای مثل، سن، پایگاه اقتصادی –اجتماعی پیش بینی کننده گرایش به تفکر انتقادی در جامعه مورد مطالعه نبودند. از بین متغیرهای مستقل مفروض متغیر سرمایه فرهنگی و سرمایه عینی به عنوان یکی از مولفههای سرمایه فرهنگی پیش بینی کننده مثبت گرایش به تفکر انتقادی بودند.
خلاصه ماشینی:
در پـژوهش خجسـته و ديگـران (١٣٩٣)تحـت عنـوان وضعيت گـرايش بـه تفکـر انتقـادي دانشـجويان دانشـگاه اصـفهان وبرخـي عوامـل مـرتبط بـا آن برروي حجم نمونه اي ٣١٠نفري از دانشجويان نتيجـه مـيگيردکـه وجـو درابطـه اي معنـادار بـين انگيزه تحصيلي وگرايش به تفکر انتقادي وجود دارد همچنين ارتباط مثبت ضعيفي بين جنسـيت وگرايش به تفکر انتقادي دانشجويان وجود دارد، ولي بين متغيرهـاي مسـتقل پايگـاه اقتصـادي – اجتماعي ورشته تحصيلي ومتغي وابسته پـژوهش ارتبـاط معنـاداري مشـاهده نشـدرنجبروديگران (١٣٨٥)درپژوهشي تحت عنوان بررسي ميزان گرايش به تفکـر انتقـادي در دانشـجويان پرسـتاري ومامايي وارتباط آن با وضعيت تحصيلي آنان نتيجه ميگيرد کـه بـين ميـانگين نمـره گـرايش بـه تفکر انتقادي دانشجويان ونيم سال هاي مختلف تحصيلي آنان تفاوت معنـي داري نشـانداداما بـين ميزان گرايش به تفکر انتقادي دانشجويان با سن ، معدل نيمسـال قبـل ومعـدل ديـپلم آنـان ارتبـاط معناداري ديـده نشـد.
آنها در يافته هاي تحقيق خود چنين گزارش کردند که هر چنـد ميـانگين کلـي نمره هاي تفکر انتقادي دانشجويان سال اول وچهارم بـا توجـه بـه اسـتانداردهاي گـزارش شـده در حدضعيف ارزيابي ميشوداما بين ميانگين نمره هاي تفکر انتقـادي دانشـجويان سـال اول وچهـارم تفاوت معناداري وجودداشت .
ضريب همبستگي محاسبه شده براي متغيرهـاي مـذکور ٠/١٧- اسـت و نيز ضريب مذکور بين متغيرهاي گـرايش بـه تفکـر انتقـادي و طبقـه اقتصـادي-اجتمـاعي ٠/٢٤ اسـت و همچنـين ضـريب همبسـتگي پيرسـون محاسـبه شـده بـراي متغيرهـاي سـرمايه فرهنگــي وگرايش به تفکر انتقادي ٠/٣٥ است .
)سرمايه فرهنگي=گرايش به تفکر انتقادي جمع بندي و نتيجه گيري اين پژوهش با هدف بررسـي عوامـل اجتمـاعي فرهنگـي مـوثر بـر گـرايش بـه تفکـر انتقـادي دانشجويان انجام يافته است .