چکیده:
انسان موجودی اجتماعی است و واقعیت زندگی اجتماعی او از زمان پیدایش آدم و حوا شروع و تا به امروز ادامه دارد. به نظر می رسد بدیهی ترین و ابتدایی ترین موضوع در زندگی اجتماعی بشر وجود قواعد، هنجارها، ضوابط، ساختارها، فرهنگ و نظاماتی است که او بتواند رفتار و اعمال خود را بر مبنای آنها تعریف کند. از این رو ضرورت تعلیم و تربیت و نظام تربیتی برای تربیت شهروندان ضرورتی محلی، ملی و جهانی است. با این حال و با وجود ضروری بودن تربیت شهروندی در گستره جهانی به نظر می رسد بین مکاتب موجود هماهنگی کاملی در این باره وجود نداشته باشد. به منظور تبیین وجوه اشتراک و یا افتراق بین مکاتب اسلام و پراگماتیسم در زمینه تربیت شهروندی ، مقاله حاضر به مقایسه تعلیم و تربیت شهروندی در دو مکتب مذکور پرداخته است. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های کیفی است که با رعایت اصول موضوعه ی پارادایم کیفی به انجام رسیده است. داده های مورد نیاز به روش اسنادی، و با رعایت قاعده ی حداکثر تنوع در انتخاب اسناد مرتبط با موضوع پژوهش، گردآوری شدند. دادههای گردآوری شده، پس از اجرای قاعده ی سازواری داده های کیفی با استفاده از رویکرد توصیفی-تحلیلی مورد و تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتیجه این که اسلام و پراگماتیسم دارای وجوه افتراق هستند اما مشابهت های آنان در زمینه تعلیم و تربیت و از جمله تربیت شهروندی بیشتر است.
خلاصه ماشینی:
ليکن همين مبـاني قـوي، در برداشـتهاي صـاحب نظـران تعلـيم و تربيت اسلامي در بسياري مواقع در حـد نظـري بـاقي مانـده انـد و بـراي مسـايلي کـه انسـان در زندگي روزمره به طورکلي و به ويژه درتعليم تربيت با آن دست به گريبان اسـت تـدابير عملـي 1 Hahn 2 Moon & Koo 3 Ramirez &Meyer 4 Yemini 5 Veugelers کمتر انديشيده شده است .
به طور کلي روش هاي تعليم و تربيت از نظر اسلام عبارتند از: مشاهده حسـي؛ قـرآن کـريم در اين بارهميفرمايد: براي شما گوش و چشم و دل قرار داد تا شـايد شـکرگزار باشـيد (سـوره نحل ، آيه ٧٨)، تجربه و آزمايش ؛ حضرت علي (ع ) در اين بارهميفرمايد: تجربه هـا بـراي ادب آموزي کافي است (امام علي عليه السلام ، ٧٠١٦)، درون نگري (سوره فصلت ، آيـه ٥٣)، وحـي والهام (نساء، ١٦٣؛ انبياء، ٧٣ و طه ٣٩-٣٨)، حـدس ، گمـان ، تخمـين و تخيـل (امـام علـي (ع )، ٦٠٣٨ و ١٣٨٦)، تامل ، تعقل ، تفکر و تدبر (انبياء، ٢٢؛ روم ، ٢٤-٢١، نحل ، ١٢، زمر ٤٢ و جاثيه ، ١٣)، استدلال (ملک ، ١٠)، قيـاس ، اسـتقراء و تمثيـل (انبيـاء، ٢٢؛ ابـراهيم ، ٢٦-٢٤؛ رعـد، ١٧ و نحل ، ٩٢)، تمرکز و تعمق (علامه مجلسي، بي تا: ٤٠٩)، تکرار (علامه مجلسـي، بـي تـا: ج ١٠١، ٩٤)، توجه به ديدگاه هاي ديگران (زمر، ١٨-١٧)، عبرت آموزي (حشـر، ٢)، توصـيف و تبيـين (آل عمران ، ١٣٨، نحل ، ٨٩ و نحل ، ٧٤)، تحليل (توبه ، ٧٧ و روم ، ١٠)، مقايسه (نحل ، ٩٦ و طـه ١٣١)، استفاده از محيط طبيعي يا بازسازي شده و ابزارهاي آموزشي و کمـک آموزشـي (شـيخ طوسي، بي تا: ج ٢، ٢٧).