چکیده:
تاثیر عمیق اندیشه دینی بر منزلت زن در سه دین ابراهیمی، با همه تفاوت ها و نوساناتش، نزد بسیاری از محققان امری پذیرفته شده است. برقراری عدالت، نفی تبعیض، توجه به مهربانی در تعالیم هر سه دین دیده می شود. در خصوص یهودیت، شاید به دلیل دیرپایی و عدم آگاهی از همه تحولات، داوری قدری دشوار باشد و شاید تصور شود که به زنان نگاهی فرودستانه و تحقیرآمیز شده است اما در مسیحیت و اسلام می توان گفت که هم در ناحیه آموزه ها و هم در تنظیم قواعد و قوانین، توجه خوبی به جایگاه زنان شده و همین در جای خود، موجب ارتقای شان و منزلت زنان شده است. بنابرین، با توجه به مقتضیات عرفی و فرهنگی آن زمان، می توان مدعی شد که ادیان نقش مثبتی در این زمینه داشته و چه بسا بتوان آنها را در تقابل با سنت و عرف رایج زن ستیز دانست. تفکر دینی عرفانی در این میان، جذابیت ها و توانمندی های زیادی داشتند. از این رو، در قرون وسطی، بسیاری از زنان طبقات مختلف اجتماعی شیفته تفکر دینی عرفانی بودند که از جمله مولفه های آن، دو عنصر استقلال و قدرت رهبری را می توان معرفی کرد و می توان آنان را پیشگامان مکاتب زنانه نگر معاصر معرفی کرد.
خلاصه ماشینی:
شکی نیست که در سنت یهودی، بهرغم وجود بعضی از دیدگاههای مثبت و مترقی درمورد زنان، نظرهای تند و منفی و ناشایستی نیز وجود دارد (در این خصوص بنگرید به کهن 1350: 177 بهبعد؛ سالتز 1383: فصل 17، 193 بهبعد و فصل 18، 205 بهبعد) که جای انکار ندارد و همین نگرش درطول زمان موجب شکلگیری رویکردی مردسالار و زنستیز در جامعه و سنت یهودی شده که بر فرهنگ دینی مسیحی هم تأثیر گذاشته است و متقابلا، در جهان مدرن، فمینیسم یهودی به تظلمخواهی ازجانب آنان برخاسته است.
البته پذیرش این دو گروه و جایگاه دینی و اجتماعی آنان بهمعنای منحصرکردن زنان نقشآفرین به آنها نیست، زیرا، بهگواهی محققان تاریخ اروپا، در اروپای قرون وسطی دو جریان زنانۀ نیرومند وجود داشت: اول، زنان طبقۀ اشراف و دربار حکومتی که باتوجهبه موقعیت اجتماعی خود و همسرانشان نقش مهمی در کلیساهای کاتولیک یا پروتستان داشتند.
ولی انتقاد دیگر وجود طبقۀ دیگری از زنان است که نقش مهمی در مسیحیت قرون وسطی داشتند و آن زنان عارفه و زنانی در حلقههای دینی زنانه بودند که از قدرت و نفوذ دینی و اجتماعی و سیاسی زیادی برخوردار بودند (McGrath 2013: 103).
افزونبراین، تأکید پروتستانها بر اهمیت مراجعه به کتاب مقدس و بهدنبال آن سوادآموزی موجب شد زنان بسیاری در این چرخه وارد شوند و همین باعث تحول در جایگاه زنان و نقشآفرینی آنان شد و چنین بود که آیین پروتستان با تأکید بر مبانی حیات مسیحی در جهان روزمره مجال اندکی به فرق دینی داد و فرقههای قبلی اعتبار و نفوذ خود را از دست دادند و زندگی توأم با ازدواج جای زندگی رهبانی را گرفت.