چکیده:
یکی از مسائل مهم فقهی و حقوقی، «اعراض» است. اعراض از ایقاعات و به معنای رویگردانی از ملک است. در متون فقهی قدیم، فقیهان در مسائل وابسته به بحث اعراض، مسئله «نثار اعراس» را مطرح نمودهاند و به عنوان نمونهای از عمل حقوقی اعراض محسوب شده است. نثار اعراس، شیرینیها و چیزهایی است که در مراس شادی ریخته میشود، ولی متاخران بیشتر، نثار اعراس را نوعی تملیک جایز قلمداد نمودهاند. در این جستار پس از بررسی دیدگاههای مختلف دربارۀ ماهیت اعراض و معرضعنه، به مسئله نثار اعراس پرداخته شده و به این پرسش پاسخ داده شده است که ماهیت حقیقی نثار اعراس چیست. یافتههای پژوهش، بیانگر این مطلب است که نثار اعراس که ممکن است پول یا سکه طلا نیز در میان آنها باشد، نوعی هبه یا بخشش است که تملیک لازم را در پی دارد و تملیک جایز نیست و تا جایی که ممکن است، مالک حق رجوع را از دست خواهد داد تا در حق کسی که آن را برداشته، اجحاف نشود؛ همچنین این نزاع دارای ثمره و فایدهای است که بر دیدگاه برگزیده مترتب خواهد شد و برای اثبات این دیدگاه به ادلهای استناد جسته شده است که این مقاله را سامان میدهد.
خلاصه ماشینی:
(کليني، ١٤٠٧ق ، ج ٥: ١٢٤) فقيهان نيز از همان نخست به اين بحث پرداخته و به صورت پراکنده در کتاب هاي خود آن را مطرح کرده اند(طوسي، ١٣٨٧ق ، ج ٤: ٣٢٣؛ ابن براج ، ١٤٠٦ق ، ج ١: ٤٥٢؛ علامه حلي، ١٣٨٨ق : ٥٧٧) اهميت اين بحث از آنجا روشن ميشود که در بين اين نثار، اشياء با ارزشي همچون پول و سکه وجود داشته باشد که نيازمند دقت نظر بيشتري در اين مسئله است .
در زمينه ماهيت اين نثار، ميان فقها اختلاف نظر وجود دارد، به گونه اي که در برخي کتب فقهي، مسئلۀ نثار اعراس از مصاديق عمل حقوقي اعراض شمرده شده است (بحر العلوم ، ١٤٠٣ق ، ج ٢: ٧٥- ٧٤) و حتي برخي آن را مفيد اباحه تصرف دانسته اند(حسيني عاملي، ١٤١٩ق ، ج ١٢: ٣٧٢) بيشتر فقيهان ، بر اين باورند که مالک با اين کار خود از تسلط مالکانه خويش استفاده کرده و مال خود را به ديگران واگذار مينمايد و قول به اعراض مالک را موجه نميدانند.
(محقق حلي، ١٤٠٨ق ، ج ٣: ١٦٦) فخر المحققين بر اين باور است که به طور کلي از ملکيت وي خارج نميشود و دليل خود را چنين ميدانند که اصل بقاي ملک ، مقتضي چنين چيزي است و اعراض را از اسباب شرعي خارج کنندهۀ مال از ملکيت مالکش نميدانند، چه آنکه نص و دليلي بر اخراج به وسيلۀ اين عمل حقوقي وجود ندارد و براي ديگري اباحه نيز به وجود نمي - آيد، چرا که اصل بقاء حرمت است .