چکیده:
تعهد بر وزن تفعّل، از ریشه «عهد» است و در لغت به معنای برعهده گرفتن و عهد و پیمان بستن آمدهاست. دو واژه عهد و تعهد اگرچه در فقه اسلامی به کار رفتهاند، اما محور سخن با توجه به معنای مصدری آن یعنی عقد مورد استفاده بودهاست. ضمانت حسن انجام تعهد، سندی است که به موجب آن بانک ضمانت اشخاص حقیقی و حقوقی را در رابطه با انجام تکالیف و تعهدات موضوع قرارداد فی مابین ذینفع (مضمون له ) و ضمانت خواه (مضمون عنه ) تا مبلغ مندرج در ضمانت نامه به عهده می گیرد که در صورت عدم انجام به موقع تعهدات از سوی ضمانت خواه با اعلام ذینفع قبل از انقضای سررسید ضمانت نامه، بانک مبلغ مذکور را در وجه ذینفع پرداخت نماید. از نظر ماهیتی می توان ضمانتنامه حسن انجام کار را همتای اعتبارات اسنادی تلقی کرد. همانگونه که یک اعتباراسنادی ، پوشش پرداختی را از طرف خریدار در صورت عملکرد صحیح فروشنده براساس شرایط مندرج در اعتباراسنادی برعهده دارد ، یک ضمانتنامه حسن انجام کار نیز پوشش پرداخت واردکننده یا کارفرما در حالتی که صادرکننده یا پیمانکار تعهدات خود را ایفا نکرده یا به موقع و یا کامل و مناسب عمل ننماید را تضمین می نماید. این ضمانت نامه ها برای تضمین انجام صحیح و بموقع تعهدات پیمانکار (ضمانت خواه) درمقابل کارفرما (ذینفع) طبق مفاد قراردادمنعقده بین آنها از طرف بانک صادر می شود ومعموال پس ازتصویب صورت مجلس تحویل موقت ابطال می گردد.
خلاصه ماشینی:
بند پنجم: اهلیت طرفین از آنجائیکه ضمان جزوعقود است، فلذا مطابق ماده 210 قانون مدنی، طرفین باید برای انجام آن اهلیت داشته باشند، اما در ماده 686 قانون مدنی آمده است که: «ضامن بایدبرای معامله اهلیت داشته باشد» در این ماده سخنی از لزوم اهلیت مضمون له نشده است، پس ا حتمال دارد چنین ادعا شود که، چون در عقد ضمان، تنها ضامن تعهد می کند و مضمون له، آن را به رایگان می پذیرد، سفیه و صغیر ممیز هم می توانند آن را در زمره تملکات بدون عوض قبول کنند، لیکن این ادعا باید رد شود، زیرا، در اثر عقد ضمان، طلب مضمون له نیز از بین می رود و به ذمه ضامن انتقال می یابد، بنابراین او نیز بدین وسیله در اموال خود تصرف می کند و برای این اقدام باید رشید باشد، با وجود این هرگاه ضمان بر مبنای وثیقه دین پذیرفته شود، یا اثر آن تضامن باشد، می توان قبول مضمون له سفیه و صغیر ممیز را برای انعقاد ضمان کافی دانست، زیرا قبول رایگان تعهد ضامن، در حکم تملک بلاعوض است (مواد 1212 و 1214 ق.