چکیده:
تاریخ هویت ایران در دوره رضاشاه، تاریخ گسست هاست. تحویل پروژه هویتساز ایرانی به پروژه هویتسازی ایرانی متجدد، مهم ترین گواه وجود گسست های متعدد در هویت اجتماعی ایرانیان در این دوره است. رضاشاه پایههای حکومت خود را بر تمرکزگرایی و ناسیونالیسم ایرانی قرار داد و براساس این ایدئولوژی اقدامات گستردهای به سرانجام رساند. جدای از اثرات مثبت و منفی ایدئولوژی یکپارچه سازی بر پیکره جامعه ایرانی آن زمان، پیامدهای آن در آذربایجان منجر به گسست های هویتی و سرآغاز تنشهای قومی گردید که از آن زمان تا به حال ادامه یافته است. شاید تجویز هویت یکپارچه و تام، خالص و ناب، تکانگار و تکگو، برای دورهای به همراه خشونت، همبستگی جامعه ایرانی را به دنبال داشت، ولی ادامه این سیاستهای خالصسازی که همراه با انهدام و تخریب سنتها و آداب و زبان دیگر اقوام ایرانی بود، تبعات جبرانناپذیری به وجود آوردکه گاهی تمامیت ارضی کشور را در آستانه انحلال قرار داد. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر اعمال ایدئولوژی ناسیونالیسم رضاخانی در آذربایجان است تا گوشهای از علل بر ساختهشدن گسست هویت قومی در این دوره مورد تحلیل و نقد جامعهشناسانه قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
شايد تجويز هويت يکپارچه و تام ، خالص و ناب ، تک انگار و تک گو، براي دوره اي به همراه خشونت ، همبستگي جامعه ايراني را به دنبال داشت ، ولي ادامه اين سياست هاي خالص سازي که همراه با انهدام و تخريب سنت ها و آداب و زبان ديگر اقوام ايراني بود، تبعات جبران ناپذيري به وجود آوردکه گاهي تماميت ارضي کشور را در آستانه انحلال قرار داد.
هدف پژوهش حاضر بررسي تاثير اعمال ايدئولوژي ناسيوناليسم رضاخاني در آذربايجان است تا گوشه اي از علل بر ساخته شدن گسست هويت قومي در اين دوره مورد تحليل و نقد جامعه شناسانه قرار گيرد.
com@E- mail: rahmadrash٧٦ مقدمه اقوام ايراني يکي از نقش و نگارهاي اجتماعي تاريخ ايران ميباشند که هويت فرهنگي (زباني و قومي) خود را در طول زمان حفط کرده و به حيات فرهنگي خود با فراز و نشيب هاي گوناگون و گاه بحران زا ادامه داده اند.
يافته هاي تحقيق رضاشاه : گفتمان تجدد، هويت ملي و باستان گرايي به دنبال شرايط ايجاد شده در دوره مشروطه فضاي سياسي و اجتماعي خاصي در ايران ايجاد شد و منجر به ايجاد بحران هاي متنوع قومي و محلي؛ ازجمله قيام شيخ خزعل درخوزستان ، شيخ محمد خياباني در آذربايجان ، ميرزا کوچک خان جنگلي درگيلان ، اسماعيل آقا سميتقو در کردستان ، محمدتقيخان پسيان در خراسان و اميرافشار در کرمانشاه ، شد.
بنابراين ، مجموعه حوادث سال هاي قبل يعني دوره رضاشاه به همراه بيسامانيهاي اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي بعد از رضاشاه منشا به وجود آمدن حزب فرقه دموکرات شد که ميتوان گفت اولين گسست هويتي در تاريخ معاصر ايران مي باشد.