چکیده:
سعدی در بوستان در باب هفتم به هفت موضوع اصلی میپردازد که یکی از آنها در
فضیلت خاموشی و آفت بسیارسخنی است. در گلستان نیز به سبب اهمیت سکوت. در
بابی جداگانه به آن پرداخته و نامش را «در فواید خاموشی» گذاشته است و طی آن
به موضوعاتی چون: اهمیت سکوت» رازداری» پرهیز از مجادله و چندباره گویی و
فضلفروشی و مذمت بدصدایی خطیبان میپردازد. در این مقاله کوشیده شده تا
ضمن بررسی آفات زبان و رذایلی چون: پرگویی؛ دروغء غیبت» مسخرگی و
ریشخند و... فواید خاموشی از دیدگاه سعدی مورد بحث و کنکاش قرار گیرد
خلاصه ماشینی:
شاه دستور قتلشان را داد؛ اما یکی گفت: تو اول نبستی که سرچشمه بود چو سیلاب شد، پیش بستن چه سود؟ (سعدی، 1363: 154) چرا گوید آن چیز در خفیه مرد که گر فاش گردد، شود روی زرد؟ مکن پیش دیوار، غیبت بسی بود کز پسش گوش دارد کسی درون دلت شهربند است راز نگر تا نبیند در شهر باز از آن مرد دانا دهان دوختهست که بیند که شمع از زبان سوختهست (همان) سعدی در ادامه، سخن را به دیو محبوس تشبیه میکند که تا در را باز ببیند، میگریزد و با هزار سختی و ترفند به دام نمیافتد.
در این مورد سعدی دو حکایت میآورد: یکی در گلستان، آنجا که بزرگمهر در جمع وزیران انوشیروان چون میبیند آنها به درستی رایزنی میکنند و نظر میدهند، سکوت میکند و میگوید: چو کاری بیفضول من برآید مرا در وی سخن گفتن نشاید (همان: 83) یکی هم در بوستان که داستان دو تماشاگر دعوا را مطرح میکند: یکی خویشتنداری میکند و خود را از معرکه بیرون میکشد و دیگری وارد صحنه میشود و سرش را میشکنند؛ نتیجه اینکه: کسی خوشتر از خویشتندار نیست که با خوب و زشت کسش کار نیست تو را دیده در سر نهادند و گوش دهن جای گفتار و دل جای هوش مگر باز دانی نشیب از فراز نگویی که این کوتهست، آن دراز (سعدی، 1363: 156) «حکایت در فضیلت خاموشی و آفت بسیار سخنی»، حتی فرد را از امر به معروف و نهی از منکر بیجا نهی میکند و البته وجهی از روحیه محافظهکارانه سعدی را نیز به نمایش میگذارد.