چکیده:
نیما همچون بودلر با دیدی نو و بافتی تازه، به شعر معاصر رنگی بدیع بخشید. ساختمان شعر او دارای وحدت است. از هنجارهای رمانتیسم، آگاهانه فاصله میگیرند و با تصاویری واقعگرایانه، نمادین و سوررئالیسمی، پرده از زشتیها برمیدارند و دگرگونیهای اجتماعی، صنعتی، و گمشدگی انسان آنان را آزرده خاطرکرده است. محوریترین ویژگی این گونه اشعار بر اساس هنجارگریزی، ابهام و در نهایت شکستن قواعد و سنتهای دستوپاگیر است زیرا عصر مکانیزاسیون و صنعت مدرن همه مرزهای اخلاقی، طبیعی، سنتی و ادبی را در هم شکسته است. حتی مفهوم عشق در دیدگاه مدرنیسمها تغییر کرده و بودلر و نیما با بیان رمزآمیز در سوگ عشق نشستهاند. کاربرد رمزگرایی در اشعار معاصر، بیشتر نمود عصیان هنرمندان در برابر مکاتب واقعگرایی بود. در این مقاله با شیوه توصیفی- تحلیلی بر آنایم تا تحول اشعار بودلر و نیما را در نوآوری و سیر به سوی رئالیسم و انعکاس جهان مدرن بیان کنیم. زیرا در مقایسه اشعار بودلر و نیما تا به حال تحقیق علمی صورت نگرفته است.
خلاصه ماشینی:
محوريترين ويژگي اين گونه اشعار بر اساس هنجارگريزي، ابهام و در نهايـت شکسـتن قواعد و سنت هاي دست وپاگير اسـت زيـرا عصـر مکانيزاسـيون و صـنعت مـدرن همـه مرزهاي اخلاقي، طبيعي، سنتي و ادبي را در هم شکسته است .
بـا توجـه بـه ماهيت و محتواي مدرنيته قصد دارد آن را از آرايش هاي معمول و ظاهر انگاري رها سازد و راه را براي انسان هايي که به اين حوزه ورود پيدا کرده اند هموارکند.
سوراسي(از محققان فرانسوي) گفت : «کتاب «گل هاي شـر» پـس از تـورات و انجيـل بيش از هر کتاب ديگري در جهان ترجمه و چاپ شده است که جنجال ادبي و اجتماعي وسيعي به راه انـداخت و در روزنامـه هـا مـورد حملـه قـرار گرفت (بـه خصـوص از سـوي کشيشي به نام ادوارد تيري)».
»(نيما، ١٣٧٥: ٤٠٢) نيما از تنهايي بيزار و وحشتزده است و ميگويد: «من تنهايم آه / همچنان مرده که از زنده به دور/ شمع خندان کـه مـيافـزود امـا در گور!/ نکبت تنهايي،/ از جگر ميخوردم / حسرت يک دم صحبت (که مرا بـا نکـورايي اگـر دست دهد)»(نيما، ١٣٧٥: ٣٧٦) انساني که بودلر و نيمـا خواهـان ترسـيم آن هسـتند شخصـي سـتيزه گـر اسـت کـه ميخواهد از ميان دود و صداي ماشين ها، چرخ هاي صـنعتي و ترافيـک هـاي وحشـتناک صداي خود را به مردمان عصر خويش برساند ولي افسوس که اين صدا در فرآينـد تـاريخ محو ميشود.
نتيجه بحث شارل بودلر نخستين کسي است که واژه مدرنيته را در مقالات خود بـه کـار بـرد.