چکیده:
شناخت بسامدهای طبیعتگرایانه در شعر منوچهری و مولانا میتواند راه را برای شناخت بهتر ساختار مفهومی تصویرگری در شعر آنان هموار سازد. بیتردید جذابیت و جاذبه آفرینیهای منوچهری از بازنمایی اجزاء طبیعت در شعرش منحصر به فرد است. استاد شفیعی کدکنی در حوزه تصویرهای حسی و مادی طبیعت، از او به عنوان بزرگترین شاعر در طول تاریخ ادب فارسی یاد میکند. مولانا نیز غواص اقیانوس معرفت است و در شعرش صورتی ترکیبی از صور خیال آفاقی و انفسی از طبیعت و تصاویر اجزاء طبیعت ارائه میدهد. مقایسه طیفهای معمول و معناگرایانه از عناصر طبیعت در شعر منوچهری(طبیعتگرای صرف) و غزلیات مولانا به عنوان شاعری که نگاهی عرفانی به طبیعت دارد اساس این مقاله قرار گرفته است. بررسی تطبیقی جذابیتهای بسامدهای طبیعت در شعر این دو شاعر چشم انداز تحلیل طبیعتگرایی در شعر فارسی را گستردهتر میسازد.
خلاصه ماشینی:
پرفسور هانري فوشه کور در بررسي محتواي شعر غنـايي شـاعران ايـران در قرن هاي سوم تا ششم بر ايـن نکتـه تأکيـد مـيکنـد کـه دو عنصـر "فرهنـگ دربـار" و "طبيعت بکر" در بهره مندي شاعران اين دوره از تصويرگري طبيعـت و تخيـل پـردازي پيرامون آن مؤثرترين عوامل است .
نکته اي که در خصوص توصيف طبيعت حائز اهميت است ايـن اسـت کـه علاقـه بـه طبيعت به دوره خاصي از زندگي شاعر مربوط نمـيشـود؛ بلکـه شـاعر در هـر مقطـع از زندگي خود داراي نوعي تمايل به تصويرگري از اجزاء طبيعـت و طبيعـت گرايـي اسـت و اين موضوع ، بيش از هر چيز تابعي از مجموعه عوامـل فرهنگـي، جغرافيـايي، سياسـي و اقليمي است .
يکي از زيباترين گونه هاي صور خيال در شعر، تصرفي است که ذهن شاعر در اشـياء، و در عناصر بيجان طبيعت ميکند، و از رهگذر نيروي تخيل خويش بـدان هـا حرکـت و جنبش ميبخشد، و در نتيجه هنگامي که از دريچه چشم او به طبيعت و اشياء مينگريم همه چيز در برابر ما سرشار از زندگي و حرکت و حيات ميشود(شفيعي کـدکني،١٣٧٠: .
بـا اتکـا بـه ايـن شناسه ها و بسامدهاي شعري او آيا نميتوان منوچهري را شاعر تصاوير زميني و مولانا را عرصه گشاي تصاوير بيکرانگي جهان درون انسان دانست ؟ بي هيچ ترديدي بايست بر اين نکته تأکيد ورزيد که تمامي آنچه حول و محور تخيل تصوير و بازتاب نگاري شاعرانه در شعر قابل مطالعه است همي در حـوزه خلاقيـت تخيـل انسان و قدرت تصويرگري اوست .