چکیده:
دابویگان و یا گاوبارگان، حکومتی محلی در ناحیه گیلان و تبرستان بود که به مدت 124 سال دراین مناطق حکومت کردند. آنها که به وسیله یزدگرد سوم ساسانی به قدرت رسیدند؛ در نهایت توسط خلفای عباسی منقرض شدند. از مهمترین علل سقوط آنها می توان: به نارضایتی ها و کشمکش های داخلی؛ ثروت دابویگان؛ سیاست های حمایتی دابویگان از عناصر متمرد دستگاه مر کزی که آنها را تبدیل به دشمنان خطرناک می کرد ودر نهایت تهاجم گسترده و مستمر اعراب مسلمان اشاره کرد که موجبات فرو پاشی این سلسله محلی را فراهم کرد. در این پژوهش این عوامل مورد بررسی قرار می گیرد.
خلاصه ماشینی:
همچنین در ایامی که به دنبال پایان عهد اموی، سالهای آرامشی برای تبرستان رقم خورد، اسپهبد خورشید در امور حکومت غفلت نمود و دست عمال و نایبان خود را که در آغاز حکومت، قلمرو خود را به کمک آنها امن و آباد کرده بود، در اداره امور مملکت هرچه بیشتر باز گذاشت.
که چطور بسیاری از مبانی قدرت دابویگان که از حکومت ساسانیان و آداب و فرهنگ آنها نشات می گرفت؛ دراین زمان رو به کهنه گی و منسوخ شدن می گرایید و مردم تبرستان و بعد ها گیلان، بیش از پیش با عقاید و افکار جدید که مهاجمان عرب با خود آورده بودند آشنا می شدند.
بنابراین در اواخر حکومت دابویگان یعنی زمانی که اسپهبد خورشید اموال و فرزندان خود را در پناه دژ کوهستانی قرار داد و دژ بر اثر شیوع وبا سقوط کرد و تسلیم شد؛ این ثروت به دست خلیفه عباسی افتاد.
پناه آوردن سنباد (از هواخواهان قیام ابومسلم ) به تبرستان نیز، پس از شکست او ازعباسیان به امید حمایت فرمانروای دابویی؛ اگر چه در نهایت توسط اسپهبد خورشید، به منظور تطمیع عباسیان، سرکوب گردید(آملی،1348: 58)؛ اما بهانه ای به دست منصور عباسی داد تا به فکر سرزمین ثروتمند و غنی تبرستان باشد و برای تصرف کامل آن چاره ای بی اندیشد.
نتیجه اگر چه دابویگان درمدت زمان طولانی بیش از یک قرن توانستند بر ناحیه گیلان و تبرستان باقدرت حکومت نمایند؛ امادر نهایت موفق نشدند مانند بسیاری از حکومت های محلی مشابه خود که تا قرن ها پس از آنها نیز بر قرار ماندند؛ بیش از این مدت دوام آورند.