چکیده:
سرآغاز شعر فارسی و تعیین نخستین شاعر تاریخ ادبیات فارسی، یکی از مهمترین مباحثی است که به
دلیل وجود آرا و اقوال مختلف و احیانا متناقض در هاله ای از ابهام باقی مانده است. مطابق با نظر برخی از
پژوهشگران، یعقوب لیث صفاری به عنوان احیاگر شعر فارسی از زبان عربی بی بهره بوده است و جانشینان
وی نیز راه او را در بی اعتنایی به زبان و ادب عربی پیموده اند. مقاله حاضر در نظر دارد ضمن تبیین جایگاه
زبان و ادبیات عربی در دربار یعقوب لیث و جانشینان او، با روش توصیفی- تحلیلی ، دلایلی را بر عربی
دانستن یعقوب و جانشینانش ذکر کند و به روشنگری دربارة وضعیت زبان و ادبیات عربی در آن دوران
بپردازد. نتایج این مقاله نشان میدهد که سلسله صفاریان، بویژه در قرن چهارم هجری ، از شعر عربی
رویگردان نبوده، بلکه دوستدار آن نیز بوده اند و آنچه در مورد یعقوب لیث - موسس این سلسله - مبنی
بر بیبهره بودن وی از زبان عربی و احیاگری شعر فارسی آمده، بی پایه و اساس و ریشه گرفته از کتاب
تاریخ سیستان است.
خلاصه ماشینی:
نتایج این مقاله نشان میدهد که سلسلۀ صفاریان، بویژه در قـرن چهـارم هجـری، از شـعر عربـی رویگردان نبوده، بلکه دوست دار آن نیز بوده اند و آنچه در مورد یعقوب لیث - مؤسس این سلسـله - مبنـی بر بیبهره بودن وی از زبان عربی و احیاگری شعر فارسی آمده، بی پایه و اساس و ریشـه گرفتـه از کتـاب تاریخ سیستان است .
در ادامۀ همین بخش گفته می شود که یعقوب روزی با دبیری از بارگـاه خـود بـه ویرانـه ای رسید که بر دیوار آن دو بیت عربی حک شده بود و هنگامی کـه دبیـر مشـغول مطالعـۀ آن بـود، یعقوب از او «پرسید که آن چیست ؟ بازگفت و ترجمه کرد و بیت ها این بود که نوشته بودند: صــــاح الزمـــان بـــآل برمـــک صـــیحه S خــــروا لصــــیحتهم علــــی الأذقــــان و بـــآل طـــاهر ســـوف یســـمع صـــیحه S غضــبا یحــل بهـــم مــن الــرحمن » 4 (همان : ٢٢٣) بر اهل فضل و ادب پوشیده نیست که مؤلف کتاب تاریخ سیستان شناخته شده نیست و این اثر از نظر سبکی دو بخش دارد: قسمت اول آن تا تاریخ ٤٤٥-٤٤٤ بر یک نسـق و بـا عبـاراتی بسیار کهنه و سبکی قدیمی انشا شده و قسمت دوم آن تا سال ٧٢٥ با سبکی دیگرگونـه پایـان یافته است که باید آن شیوه را مخلوطی از دورة دوم (قرن ششم ) و دورة سوم یعنی قرن هفتم و عصر مغول دانست .
با وجود آن که منابع مرتبط با زبان فارسی و عربی در دربار صفاریان از نیمۀ دوم قرن سوم هجری ، یعنی پس از وفات یعقوب تا ابتدای قـرن چهارم، بسیار محدود است ، شواهدی وجود دارد که نشان می دهد در زمان طاهربن محمدبن عمرو صفاری که در بین سال های ٢٩٦- ٢٨٧ حکومت می کرد، برخی شاعران عربی سرا به قصد مدح وی عازم سیستان شده اند؛ از جملۀ این افراد، ابوبکر خوارزمی شاعر معروفـی اسـت کـه پـس از ترک بخارا به سیستان رهسپار شد و به مـدح طـاهر پرداخـت و صـله هـایی نیـز دریافـت کـرد (حسینی ، ١٣٨٢: ٢٠٤).