چکیده:
منظور از اندیشه انترناسیونالیسم در انسانشناسی عرفانی، احساس تعلق به یک اصل مشترک الهی و وجه مشترک فطری در بین انسانها، ورای تفاوتهای ملی و زبانی است. برایناساس باید برای انسان یک وطن فرامادی قائل شد که خاستگاه نخستین و بازگشتگاه فرجامین اوست. تفکر عرفانی نظامی از انسان تعریفی بهدست میدهد که ناظر به ارتباط او با مبدا هستی است و بهتبع آن، رابطههای دیگر تعلقهای ثانوی و اعتباری تلقی میشوند که عارض بر حقیقت وجود آدمیاند و ریشه در فطرت او ندارند؛ بنابراین نمیتوانند ملاک و معیار سنجش معرفتشناختی باشند. از این منظر، در عالم خدایی همهچیز رنگ خدایی دارد و در میان افراد بشر هیچ اختلاف و دورنگی نیست. عدم ارزشگذاری به اعتبار امتیازات قومی و زبانی و اقلیمی در اندیشه عرفانی نظامی یک اصل اساسی و خدشهناپذیر بهحساب میآید.
خلاصه ماشینی:
بنابراین اگر از حدیث مشهور «حب الوطن من الایمان» (نمازی، 1419، ج10: 375) برمبنای روحیه ملیگرایی حاکم بر اندیشه حماسی، علاقه به زادگاه و خاستگاه هر فرد استنباط میشود، نتیجه چنین تفسیری با دید عارفانه مولانا نسبت به این حدیث کاملا متفاوت است (حجازی، 1385: 29)؛ زیرا او برمبنای تحلیل عرفانی خود، تفسیری متفاوت از آن ارائه میدهد: از دم حب الوطن بگذر مایست که وطن آن سوست جان زین سوی نیست گر وطن خواهی گذر آن سوی شط این حدیث راست را کم خوان غلط (مولوی، 1374، 652) از نظر مولانا در صحت مضمون این حدیث بحثی نیست، به شرط آنکه تفسیر درستی از آن بهعمل آید و مصداق حقیقی وطن بهدرستی شناخته شود: همچنین حب الوطن باشد درست تو وطن بشناس ای خواجه نخست (همان: 653) او در تبیین امکان اشتباه در تشخیص خاستگاه و موطن اصلی، تمثیل مردی را میآورد که در عالم خواب خود را در شهر دیگری میبیند و به سبب غلبه غفلت حاصل از خواب، امر بر او مشتبه میشود و گمان میکند که آن شهر همان اقامتگاه و موطن اصلی اوست: سالها مردی که در شهری بود یک زمان که چشم در خوابی رود شهر دیگر بیند او پر نیک و بد هیچ در یادش نیاید شهر خود که من آنجا بودهام این شهر نو نیست آن من در اینجایم گرو بل چنان داند که خود پیوسته او هم در این شهرش بدست ابداع و خو چه عجب گر روح موطنهای خویش که بدستش مسکن و میلاد پیش می نیارد یاد کاین دنیا چو خواب می فرو پوشد چو اختر را سحاب (همان: 714) تعبیر شهر (شهر عشق) از عالم ملکوت و خاستگاه روح انسانی را در غزلی از دیوان شمس نیز میبینیم.